معنی کلمه درجزین در لغت نامه دهخدا
درجزین. [ دَ ج َ ] ( اِخ )درگزین. ده مرکز دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان ، واقع در 5هزارگزی رزن و 6هزارگزی خاور راه شوسه ٔرزن به همدان ، با 1780 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. بنای امامزاده ازهر در آثار ابنیه قدیم در آنست و خرابه های زیادی در اطراف ده وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
درجزین. [ دَ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش شهرستان سمنان ، واقع در 9هزارگزی جنوب سنگسر و 9هزارگزی شمال سمنان و 500گزی باختر راه شوسه سمنان به سنگسر. سکنه آن در زمستان 400 تن و در تابستان به 700 تن میرسد. آب آن از قنوات اسلام آباد، قاضی آب ، هواین ورودخانه گل رودبار است. از آثار ابنیه قدیم قلعه خرابه و قبوری که معروف به قبرستان زردشتیان میباشد،در آن وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).