خودشان
معنی کلمه خودشان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خودشان
بیش ازین در بند خودشان می مدار چندشان فرمائی آخر انتظار
اداره منابع خارجی در سال ۱۹۶۳ با نام اداره عملیاتهای داخلی تشکیل شده و مسئولیت فعالیتهای عملیاتی سری خدمات ملی مخفی که در خاک ایالات متحده علیه هدفهای خارجی انجام میگرفت را بر عهده داشت. هدف نهایی این اداره یافتن اتباع خارجی با منافع خاص ساکن در آمریکا و جذب آنها به عنوان مهرههای اطلاعاتی سیا هنگام بازگشت به کشور خودشان (یا کشور دیگری) بود.
در اینجا سیرزن باشد نمودار که آوردی تو از خودشان پدیدار
خراسانیان گر نجستند دین بتر زین که خودشان گرفتی مگیر
ترا که داند که ترا تو دانی و تو، ترا نه داند کس، ترا تو دانی بس!، بلی سعادت فرشتگان و انبیاء و علما بود و تشریف و اکرام ایشان و تخصیص ایشان از میان خلقان که خود خواست و خود کرد و خود نواخت، و بمعرفت خودشان راه داد. و اللَّه یختص برحمته من یشاء.
اصغر افضلی: صدای هنرپیشهها را به خودشان پس میدهم!
نه سودای خودشان، نه پروای کس نه در کنج توحیدشان جای کس
خاص خودشان مکن که عامند این دانهشان پر مخور، که دامند این
حکومت در ابتدا به کشاورزان اعلام کرد خودشان اقدام به مساحی قطعات زمینهای خود کرده و پس از محاسبهٔ مالیات، نتیجه را به مقامات مالیاتی محل تحویل دهند. اما بودجهٔ ۱۸۷۴ نشان داد که بسیاری از کشاورزان یادشده صداقت نداشتهاند و مبلغ بهدست آمده نسبت به رقم مورد انتظار بسیار کمتر است.
همه در بود خودشان راه دادم ز دید خود دل آگاه دادم
او گفت که پریشانی من در برابر چنین خواستههای اندکی، مثلاً چند ساعت در روز یا چند دلار بیشتر در هفته…، را درک میکند؛ اما مردان هم سن و سال او چه کاری باید انجام دهند؟ آنها احتمالاً زنده نمیمانند تا سرنگونی نهایی نظام سرمایهداری را ببینند. آیا آنها نیز باید از آزادی شاید دو ساعته از کار منفورشان، چشمپوشی کنند؟ این همان چیزی بود که میتوانستند امیدوار باشند در طول زندگی خودشان محقق شود.
زره، جوهر خویشتن بودشان ز سرسختی خود، کله خودشان
نه سودای خودشان نه پروای کس نه در گنج توحیدشان جای کس
ز خودشان جملگی واصل کنم من نمود خویششان حاصل کنم من