خلاصی

معنی کلمه خلاصی در لغت نامه دهخدا

خلاصی. [ خ ِ / خ َ ] ( حامص ) آزادی. رستگاری. رهایی. نجات. ( ناظم الاطباء ) :
دل ز راحت نشان نخواهد داد
غم خلاصی بجان نخواهد داد.خاقانی.گر از غم خلاصی طلب کردمی
هم از نای نوشی سبب کردمی.خاقانی.|| شفا. || رهایی از بند و زندان. || فرار. || فلاح. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خلاصی در فرهنگ فارسی

رهایی رستگاری نجات .

جملاتی از کاربرد کلمه خلاصی

علامه سید اسماعیل بلخی در کابل دو بار به حبس کشیده شد؛ نخست، چند ماه پس از ورود به کابل، در سال ۱۳۲۷ به مدت سه شب به دلیل دخالت در امور سیاسی که با ضمانت آقای میر علی اصغر شعاع، عضو برجستهٔ حزب ارشاد و رئیس دائرةالمعارف افغانستان، با قید عدم دخالت در امور سیاسی، از زندان سه شبه خلاصی یافت. دومین حبس در اول سال ۱۳۲۹ به مدت چهارده سال و هفت ماه و یازده روز.
به شکنج طره او دل وحشی است مایل که خلاصیش مبادا ز بلای دام هرگز
هفته‌نامه تایم، چاپ آمریکا عنوان «تازه‌ترین تظاهرات در ایران نمایانگرِ خیزش دوباره مخالفان» را برای مطلب خود انتخاب کرده و می‌نویسد: «دور تازهٔ تظاهراتِ ضددولتی در ایران زنده بودن جنبش سبزِ مخالفان را به نمایش گذاشت. شش ماه پس از انتخابات، موج تازه‌ای از مخالفتها در ایران سر برآورده که هیچ راه نجاتی برای خلاصی حاکمیت از پایان اعتراضات باقی نگذاشته است.»
بارها با خویش اندیشیده ام در خلاصی زین بلا پیچیده ام
زر طاعت بری آنجا که اخلاصی در آن نبود بسی بر تو شکست آرد درست کم عیار تو
توماس نول مسئول معرفی لایه‌ها بود و با این کار، واقعاً انقلابی در ویرایش تصاویر برپا کرد. قبل از فتوشاپ ۳٫۰ کاربران باید نسخه‌های مختلف طرح‌های خود را به عنوان فایل‌های کاملاً مجزا ذخیره می‌کردند و در صورت نیاز آن‌ها را در فتوشاپ باز می‌کردند. ویژگی لایه‌ها، راهی برای خلاصی طراحان از شر این کارِ تکراری و آزاردهنده بود!
«باید عموم ملت از خاص و عام بدانند که اگر این بزرگواران [حاجی میرزا حسینِ حاجی میرزا خلیل طهرانی، آقای آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و آقای ملا عبدالله مازندرانی] اقدام نفرموده و خلاصی ملت را وجهه همت خود قرار نمی‌دادند، ملت نائل به این آرزو [کسب مشروطیت] نمی‌شد…» (سیاحتنامه ابراهیم بیگ، ص۷۶۰)
غرفه ای نه که خلاصی باشدش یا بجز دریا کسی بشناسدش
تا کی به قید عالم صورت به سر بریم؟ آیینه را خلاصی ازین زنگبار بخش
به هیچ حیله ز پیش اجل خلاصی نیست ز گرگ اگر بجهی پوست می کند سلاخ
اگر خلاصی باشد مرا و خواهد او نباشدم هوس لشکر و هوای سفر
اعتراف اجباری یا اقرار تلویزیونی وضعیتی است که زندانی در مقابل دوربین اقدام به انتقاد از اندیشه‌ها و کارهای گذشتهٔ خود می‌کند. به این عمل که معمولاً پس از شکنجه یا تحتِ فشار گذاشتنِ قربانی انجام می‌گیرد، اعترافِ اجباری گفته می‌شود. اعتراف اجباری در کشف حقیقت، بی‌اعتبار است و اقرارِ خارج از دادگاه، ارزش و اعتبار اقرار در دادگاه را ندارد. معمولاً به افرادِ موردِ بازجویی، داستانی برایِ بازگویی ارائه می‌شود. شخصِ موردِ بازجویی، ممکن است با داستان ارائه شده به او موافقت کند یا حتی از خودش دروغ بسازد که بازجو را راضی کند تا از رنجی که بر او وارد میشود خلاصی یابد. اعتراف‌گیری تلویزیونی اغلب با شکنجه جسمی و شکنجه روانی همراه است.
روزیش خلاصی بنمایند که تا چند اندر قفس آن مرغ گرفتار بنالد
سید رکن الدین در قضیه قتل تاجری نصاری که در یزد اتفاق می‌افتد مورد غضب و اتهام سلطان یزد واقع می‌شود و به زندان می‌افتد. فرزندش سید شمس الدین برای خلاصی پدر راه تبریز را پیش می‌گیرد تا به دستور شاه پروانه آزادی پدر را اخذ کند.
چونکه افتی از بلایی در مضیق کش نبینی مرخلاصی را رفیق
ای دل از چاه ضلالت گر خلاصی بایدت عروه وثقای شرع احمد مختار گیر