خرکار
معنی کلمه خرکار در فرهنگ معین
معنی کلمه خرکار در فرهنگ عمید
معنی کلمه خرکار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه خرکار در ویکی واژه
آن که بسیار کار کند.
جملاتی از کاربرد کلمه خرکار
دل از فریب صفا جمعکن که آخرکار ز آب آینهها زیر زنگ میآید
جان داده بحسرت آخرکار در دام غزال صید بندی
گفت: آن مثالی است که خدای، خدای تعالی میخواست که به تو بنماید. آنها قومی اندکه طاعتهاکرده بودند، آخرکار به مفسده ها و معصیت مشغول شدند. خداوند تعالی عملهای ایشان را حبطه کرد. «و قد منا الی ماعلموا من علم فجعلناه هباء منثورا»
اگر کافر شوی در آخرکار براندازی حجاب از خود بیکبار
کاش در جوش گل از خاک مرا بر می داشت پرو بالی که به فریاد رسیدآخرکار
بیکاری آخرکار دست مرا به خون بست رنگین نمیتوانکرد زین بیشتر حنا را
فتنهها از چه بپاکرد و چرا آخرکار کرد نستوده چنان کار بدان مشتهری
بیدل بهگشاد مژه هیچت ننمودند تا بستن چشم آخرکارت چه نماید
گرچه از چهره گل شبنم ما دور افتاد به لب تشنه خورشید رسید آخرکار
آخرکارم نفس در عالم تدبیر سوخت هرسر موییکه من تک میزدم در شانه ماند