خروجی

معنی کلمه خروجی در لغت نامه دهخدا

خروجی. [ خ ُ ] ( اِ ) قسمتی از بعض اطاقها که بیرون از حدود سایر قسمتهای بناست. ( یادداشت بخط مؤلف ). قسمتی بیرون جسته از بنائی. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خروجی در فرهنگ فارسی

قسمتی از بعض اطاقها که بیرون از حدود سایر قسمتهای بناست قسمتی بیرون جسته از بنائی .

معنی کلمه خروجی در فرهنگستان زبان و ادب

{output device, output} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشی سخت افزاری از سامانۀ رایانه که برای ارائۀ برونداد طراحی شود
[مهندسی محیط زیست و انرژی] ← جریان خروجی
[حمل ونقل درون شهری-جاده ای] ← راه خروجی

جملاتی از کاربرد کلمه خروجی

بر نصرت شهیدان ای جان و دل خروجی در یاری اسیران ای عقل و دین خرامی
به بیان دیگر ، ابتدا فاصله نمونه‌ها با میانه آنها را به دست می‌آوریم. سپس میانه قدر مطلق این فاصله‌ها را به عنوان خروجی آزمون اعلام می‌کنیم.
توئی کرسی و دائم در خروجی که در عین همه ذات البروجی
جنبشی اندر نبات هست و خروجی گر تو ز گل کم‌تری به مرتبه خاری
دستگاه‌های آسیاب چکشی پیشرفته امروزی چند منظوره هستند و استفاده از آن‌ها بسیار آسان می‌باشد؛ به گونه‌ای که اپراتور آسیاب چکش با تغییر صفحه نمایش به سادگی می‌تواند اندازه خروجی را انتخاب کند.
خروجی نه بر وجه‌ِ اندازه کرد در آن بقعه‌، کین‌ِ کهن تازه کرد
خروجی: مدل با پارامترهای انطباق یافته