معنی کلمه خان کندی در لغت نامه دهخدا
خان کندی. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان. واقع در 37 هزارگزی جنوب ماه نشان و 12 هزارگزی راه مالرو عمومی. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای مناطق سردسیری. دارای 125 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. رودخانه قزل اوزن آنجا را سیراب میکند و محصول آنجا غلات و برنج و شغل اهالی زراعت و گلیم و جاجیم بافی و راه مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
خان کندی. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل به آستارا. ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای معتدل و دارای 297 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. آب این ده از چشمه سار و چاه و محصولاتش غلات است. اهالی بزراعت و گله داری اشتغال دارند و راه آن ارابه رو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
خان کندی. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 40 هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 3 هزارگزی باختر شوسه بوکان به میاندوآب. ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای معتدل و مالاریایی. دارای 177 تن سکنه که سنی مذهب و کردزبانند. این دهکده از رودخانه تاتائو مشروب میشود و محصولاتش غلات و توتون و حبوبات میباشد. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند و صنایع دستی آنها جاجیم بافی است. راه این دهکده مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
خان کندی. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است جزءدهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 33 هزارگزی شمال کلیبر و 33 هزارگزی شوسه اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی و معتدل دارای 225 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. این دهکده از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند و از صنایع دستی گلیم می بافند. راه آنجامالرو است. این دهکده از دو محل تشکیل شده یکی بنام خان کندی بالا و دیگر خان کندی پایین. فاصله آن دو 7/5 هزارگز و سکنه خان کندی پایین 122 نفر و محل قشلاق ایل چلیپانلو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).