خالق

معنی کلمه خالق در لغت نامه دهخدا

خالق. [ ل ِ ] ( ع ص ) نو بیرون آورنده بر مثال سابق. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). آفریدگار. ( مهذب الاسماء ). آفریننده. مقابل مخلوق. مُوجِد. مُبدِع بوجودآورنده. فاطر. ج ، خالقون ، خالقین : هل من خالق غیر اﷲ. ( قرآن 3/35 ). || از صفات باری تعالی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) : و اذ قال ربک للملائکة اًنی خالق بشراً من صلصال من حماء مسنون. ( قرآن 28/15 ). ذلکم اﷲ ربکم لااله الاهو خالق کل شی فاعبدوه و هو علی کل شی وکیل. ( قرآن 62/40 ). هو اﷲ الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی... ( قرآن 24/59 ).
ای غافل از شمار چه پنداری
کت آفرید خالق بیکاری.رودکی.کجا ز عیب ملوک زمانه یاد کنند
بری بود ز نقائص چو خالق سبحان.فرخی.داده ست بدو ملک جهان خالق معبود
با خالق معبود کسی را نبود کار.منوچهری.مقدار الاعمار و خالق اللیل و النهار... روزگار عمر و مدت پادشاهی این مقدار نهاده بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب پیشاوری ص 384 ).
کی بازگشت خواهی زی خالق ای برادر
آنگه که بهر خدمت مخلوق را نشائی.ناصرخسرو.اختلاف میان ایشان در معرفت خالق... هر چه ظاهرتر بود. ( کلیله و دمنه ). و همه به وحدانیت خالق و رازق خویش معترف میباشند. ( کلیله و دمنه ).
قفل بر دلهای ما بنهاد حق
کس نداند برد بر خالق سبق.مولوی.|| اندازه کننده. ( مهذب الاسماء ). || صانع ادیم و مانند آن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

معنی کلمه خالق در فرهنگ معین

(لِ ) [ ع . ] (اِفا. ) آفریننده ، خلق کننده .

معنی کلمه خالق در فرهنگ عمید

۱. خلق کننده، آفریننده.
۲. (اسم، صفت ) از نام ها و صفات خداوند.

معنی کلمه خالق در فرهنگ فارسی

آفریننده، آفریدگار، خلق کننده، ازنامهای خدا
( اسم ) ۱ - آفریننده خلق کننده بوجود آورنده . ۲ - یکی از نامهای خدای تعالی . جمع : خالقین .

معنی کلمه خالق در فرهنگ اسم ها

اسم: خالق (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: xāleq) (فارسی: خالِق) (انگلیسی: khalegh)
معنی: آفریننده، از نام ها و صفات خداوند، آن که کسی یا چیزی را پدید می آورد، به وجود آورنده، از نام های خداوند، پدیدآورنده

معنی کلمه خالق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خالق (الخالق)، از اسماء حسنی می باشد.
در آیات متعدد قرآن آفرینش به خدا نسبت داده شده است.برای بیان این معنا و ذکر نمونه های آن، در بیش تر عبارات قرآن صورت فعلی ریشه خ ل ق و عمدتاً فعل های خَلَق، یَخلُق، خَلَقْتُ و خَلَقْنا بهکار رفته و در آیات اندکی
انعام/ سوره۶، آیه۱۰۲.
آیات پایانی سوره حشر شاید شاخص ترین بخش قرآن در بیان اسماء و صفات خدا می باشد.قرار گرفتن الخالق در میان این آیات، به ویژه در آیه ای که تعبیر «لَهُ الاَسماءُ الحُسنی» در آن به کار رفته، بر این که این وصف در شمار نام های نیک خداست دلالتی واضح دارد.علاوه بر این در دو جای قرآن،
مؤمنون/ سوره۲۳، آیه۱۴.
الخالق در متون حدیثی شیعه در جاهای مختلفی، صریحاً یا تلویحاً، یکی از نام های خدا معرفی شده است، از جمله در حدیثی از رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم تصریح شده که نام های خدا ۹۹ تاست و تمامی آن ها یک به یک ذکر گردیده اند.
ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵ به روایت امام صادق علیه السلام از پدرانش تا امام علی علیه السلام، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ش).
...
[ویکی اهل البیت] خالق به معنای آفریدگار، یکی از اسامی خداست.
خلق در اصل بمعنی اندازه گیری و تقدیر است و چون آفریدن توأم با اندازه گیری است لذا خلق را آفریدن معنی می کنند. راغب گوید: اصل خلق بمعنی اندازه گیری درست می باشد. پس خالق بمعنی اندازه گیر است و بالمناسبه بمعنی آفریدگار می باشد .
مرحوم طبرسی گفته : اصل خلق به معنی ساختن چیزی است پس از اندازه گیری آن به نحو دقیق آنچنان که کم و کاست و نقص و عیبی در آن نباشد ، و این کار جز به دست توانای خداوند قادر حکیم صورت نگیرد ، آری این اطلاق به نحو مسامحه و تجوّز در غیر خداوند ، صحیح و معقول است .
در کتاب لوامع مقداد آمده که فرق میان صانع و خالق و باری آنست که صانع کسی است که چیزی را از عالم نیستی بعالم هستی آورده باشد، و خالق کسی است که به مقتضای حکمت اشیاء را اندازه گیری کرده باشد خواه ایجادشان کرده باشد یا نه، و باری کسی است که اشیاء را بدون نقص و کمبود ایجاد کرده باشد .
این صفت خداوند در سوره انعام(6)/ 102، سوره رعد(13)/ 16، سوره حجر(15)/ 28، سوره فاطر(35)/ 3، سوره ص(38)/ 71، سوره زمر(39)/ 62، سوره غافر(40)/ 62، سوره طور(52)/ 35، سوره واقعه(56)/ 59 و سوره حشر(59)/ 24 آمده است.
(هوالله الخالق الباریء المصوّر له الاسماء الحسنی ...) ; او است معبودی که آفریننده عالم امکان و پدیدآورنده جهان و جهانیان است ... . (هل من خالق غیرالله یرزقکم من السماء و الارض) ; آیا جز خدا آفریننده ای هست که شما را از فراز و جوّ هوا و از زمین روزی دهد . (الله خالق کلّ شیء وهو علی کلّ شیء وکیل) ; خداوند خود آفریدگار هر چیزی است و او بر همه چیز نگهبان است .
از این آیات و نیز آیه : (الا له الخلق و الامر)استفاده می شود که خالقیت منحصر به ذات اقدس خداوندی است و جز او خالقی وجود ندارد ; ولی از آیه (تبارک الله احسن الخالقین) ; فرخنده خداوندی که بهترین آفریننده است . به ظاهر به نظر می رسد که به غیر از خدا نیز اگر سازنده چیزی باشد می توان این واژه را بر او اطلاق نمود .
از سخنان امیرالمؤمنین علی (ع) : «عظم الخالق عندک یصغّر المخلوق فی عینک» : اگر به عظمت آفریدگار پی ببری و خدا را آنچنان که هست بزرگ بدانی ، مخلوق و آفریده به چشمت حقیر و کوچک نماید . «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق» : شایسته نباشد که با نافرمانی آفریدگار ، آفریده را اطاعت نمود .
[ویکی الکتاب] معنی خَالِقُ: کسی که اشیائی را با اندازهگیری پدید آورده باشد -خلق کننده (خلق پدید آوردن اشیاء با اندازه گیری و محاسبه)
معنی فَاطِرِ: خالق - آفریننده (در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت )
معنی فَطَرَ: آفرید(در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت )
معنی فِطْرَةَ: نوعی از خلقت (در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت )
معنی فَطَرَکُمْ: شما را آفرید(در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت )
معنی فَطَرَنَا: ما را آفرید(در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت )
معنی فَطَرَهُنَّ: آنها را آفرید(در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت )
معنی فَطَرَنِی: مرا آفرید(در بسیاری از آیات ، خلقت را فطر ، و خالق را فاطر نامیده است ، و فطر به معنای پاره کردن است ، گویا خدای تعالی عدم را پاره میکند و موجودات را از شکم آن بیرون میآورد و کلمه فطرت بر وزن فعلت بنای نوع را میرساند یعنی نوعی از خلقت )
معنی خَبْءَ: نهان -هر چیزی که در احاطه غیر خود ، قرار گیرد ، بطوری که دیگر نشود ادراکش کرد(عبارت یخرج الخبء فی السموات و الارض ، استعاره است ، گویا موجودات در پس پرده عدم و زیر طبقات نیستی قرار داشتند و خدا آنها را یکی پس از دیگری از آنجا به عالم وجود درآورد . بن...
ریشه کلمه:
خلق (۲۶۱ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه خالق

هر که داند که خالقی دارد کم مخلوق بایدش انگاشت
بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری، شیخ یزیدیه.
دیدهای فنی اخلاقی به‌طور دائم در حال تغییر هستند زیرا فناوری در مناطقی که توسط سازندگان دیده نمی‌شود و کاربران استفاده‌های مورد نظر از فناوری‌های روز را تغییر می‌دهند، پیشرفته می‌شوند. انسان توانایی این را ندارد که از این فناوری‌ها جدا شود زیرا این یک از آگاهی است. ملاحظات اخلاقی کوتاه مدت و بلند مدت برای فناوری‌ها، خالق، تولیدکننده، کاربر و دولت‌ها را درگیر می‌کند.
زن یکی‌، مرد یکی، خالق و معبود یکی هر یک از این سه‌، دو شد مهره به شش‌در باشد
ادوارد اوتوجیان (ارمنی: էդուարդ Մկրտչի Ութուճյան; ۱۲ نوامبر ۱۹۰۵ – درگذشته ۲۸ ژوئیهٔ ۱۹۷۵) معمار ارمنی‌تبار اهل فرانسه و خالق مفهوم شهرگرایی زیرزمینی در دهه ۱۹۳۰ می باشد.
خالق آفاق من فوق الحجاب بر ید قدرت چنین کرد انقلاب
آیتی آمده در شان رفاهیت ملک رحمتی بر همه خلق ز خالق منزل
خالقین: «دیوید میکلینی» و «تاد مک فارلین»
چرا که باز نگردی به طاعت خالق به هر دو قول و عمل تا عفو کندت زلل؟
و گفت: اخلاص نسیان رؤیت خلق بود بدایم نظر با خالق.
منم آن‌که در روز کیفر، کیفر دهد… منم آن ندا که ساکنان قبرها را بیرون می‌آورد… منم خداوندگار روز قیامت… منم خالق، منم مخلوق… منم زنده‌کنندهٔ مردگان… منم آنکه از زبان عیسی سخن گوید. منم مهدیِ (منجی) این عصر. منم مسیح، منم مسیح ثانی، منم عیسای زمان، منم خداوندگار میزان… منم علی، منم اعلی.[یادداشت ۴]
از علت نادانی ما را تو رهایی ده این درد تو درمان کن ای خالق درمان‌ها
به یک نظر نتوان دید خلق و خالق را بپوش دیده خودبینی و خدابین باش
مفاهیمی که به واژه الله نسبت داده شده‌است در بین مکاتب مختلف تفاوت‌هایی با هم دارد. پیش از اسلام، الله خدای یکتا نبود، بلکه یاران و همراهان و پسران و دخترانی داشت، هرچند هیچگاه بتی که مجسم‌کنندهٔ الله باشد یافت نشده‌است. مفاهیم مشرکانه با ظهور اسلام به‌شدت مردود شناخته شد. در اسلام، الله نام برتر خداوند بوده‌است؛ باور مسلمانان این است که تمامی نام‌های دیگر الهی به این نام اشاره می‌کنند. الله یکتاست، تنها خدا بوده، و خالق توانای جهان است.
علاج سینهٔ من ‌گرچه صَعب و دشوارست بر آن که خالق خلق است سهل و آسان است
در واقع هدف سیستم کابالا متصل کردن این دو نیمه مؤنث و مذکر است. کابالا اعتقاد دارد که انسان در واقع در دنیای بهشت است ولیکن به دلیل دور شدن از ویژگی‌های خالق خود آن را درک نمی‌کند. از این رو در صورتی که این دو نیمه مؤنث و مذکر (شکینا (سکینه) و ملکوت) دوباره به هم متصل گردند انسان درک خواهد کرد که دنیای فعلی دنیای بهشت است. از این رو وظیفه قوم برگزیده (بنی اسرائیل) اتصال مجدد این دو نیمه و تکمیل کار خداوند (تیکون عولم) است.
پشت دین ‌است ار به فضل و هست دولت پشت او یار خلق است او به عدل و هست خالق ‌یار او
من به خدا، پدر توانا، خالق آسمان و زمین ایمان دارم.