معنی کلمه یی در لغت نامه دهخدا
ز غایت کرم اندر کلام تو نی نیست
در اعتقاد تو ضد است نون مگر یی را.انوری.عقل و جان چون یی و سین بر در یاسین خفتند
تن چو نون کز قلمش دور کنی تا بینند.خاقانی.در عری حروف عمر تو باد
مدت عمر از الف تا یی.امامی هروی.و رجوع به یا و یاء شود.، ی ی. [ ی ُ ی ُ ] ( اِ ) ( اصطلاح بچگانه ) یویو. بازیچه ای است بچگان را. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به یویو شود.