یگانگی

معنی کلمه یگانگی در لغت نامه دهخدا

یگانگی. [ ی َ/ ی ِ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) وحدت. یکتایی : وصیت کنم شما را که خدای عز ذکره را به یگانگی شناسید. ( تاریخ بیهقی ). || اتحاد. صمیمیت. خلوص. یکرنگی : بزرگ عیبی بود که این محمود به یگانگی از سرا بجست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 656 ).
درصفت یگانگی آن صف چارگانه را
بنده سه ضربه می زند در دو زبان شاعری.خاقانی.ای سایه نور چشمی و ای ناله انس دل
کاندر یگانگی چو شمایی نیافتم.خاقانی.برخلاف انتظاری که می رفت یگانگی حاصل نشد.( ایران باستان ج 1 ص 334 ). || بی نظیری. بی همتایی.

معنی کلمه یگانگی در فرهنگ معین

(یَ نَ ) (حامص . ) وحدت ، یکتایی .

معنی کلمه یگانگی در فرهنگ عمید

۱. یگانه بودن، یکتایی.
۲. دوستی.
۳. اتحاد، پیوستگی.

معنی کلمه یگانگی در فرهنگ فارسی

۱- وحدت یکتایی.۲- بی نظیرربی همتایی

معنی کلمه یگانگی در ویکی واژه

unità
وحدت، یکتایی.

جملاتی از کاربرد کلمه یگانگی

ما آشنای خویشیم بیگانگی رها کن دُردی به ذوق می نوش درد دلت دوا کن
با وجود آنکه با لعلت نمک ها خورده است می کنی در کار جویا اینقدرها بیگانگی
پس از اتمام تحصیلات خود در سال ۱۹۴۵، مدتی به تدریس آلمانی، لاتین و یونانی در دبیرستان‌ها پرداخت. همزمان فعالیت‌های آکادمیک خود را ادامه داد و در سال ۱۹۵۲ در فرایبورگ با ارائه اثر «ازخودبیگانگی و دیالکتیک در ایده‌آلیسم آلمانی و اندیشه مارکس» زیر نظر اویگن فینک، یکی از دستیاران سابق فیلسوف و بنیانگذار پدیدارشناسی ادموند هوسرل، دکترای خود را دریافت کرد. اندکی قبل از پایان جنگ جهانی، او ابتدا با مارتین هایدگر بر سر یک پروژه دکتری با عنوان «درباره ابدیت و زمان» به توافق رسیده بود.
این پدیده از زمانی که آلمانی‌ها وجود داشته و با افراد دیگر ارتباط برقرار کرده‌اند وجود داشته‌است. به عنوان مثال، کرونیکن لترنس، یک تاریخ‌نویس دانمارکی در قرن دوازهم با نفرت عمیقی از همه چیز آلمان یاد می‌کند. با این حال، احساساتِ ضد آلمانی به خصوص از اواسط قرن ۱۹ با یگانگی آلمان و ظهور آن به شکلِ یک قدرت جهانی موازی و به عنوانِ یک پدیدهٔ سیاسی قابل توجه شد.
چه خواهد شد نگاهی گر نباشد گوشة چشمی بدین بیگانگی تا کی توان دید آشنایان را
بود بزم یگانگی را شمع شد از آتش مقام جمع الجمع
بیگانگی ای نگار بگذار چون با تو فتادم آشنایی
وقت صبح است ساغر نگهی می بیگانگی قوام گرفت
تا طی کنند بی ادبان وادی غرور بیگانگی نموده به محرم که آشناست
- همسان‌سازی، انحراف و حالت‌های بیگانگی
تا ز خود بیگانه گشتم، رستم از قید فلک رخنه ای گر دارد این زندان، در بیگانگی است
نجوشیده با هم به هم‌خانگی همه شمع فانوس بیگانگی
چو جویی دگر زو تو بیگانگی کند رهنمونی به دیوانگی