یگانه. [ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) واحد. فرد. یکتا. || بی نظیر. ممتاز. بی مانند : بود مرا خانه نخست و دوم خوب نیست سوم خانه خوب گرچه یگانه است.خاقانی.- یگانه روزگار ( روی زمین ) ؛ بی نظیر. بی همتا. که در جهان مانند ندارد : این مرد در همه انواع هنر یگانه روزگار بود خصوص در مجلس ذکر و فصاحت. ( تاریخ بیهقی ). امیر گفت دریغ احمد یگانه روزگار بود. ( تاریخ بیهقی ). این امیر ناصر درجمله خصال بی قرین بود و یگانه روی زمین. ( تاریخ بیهقی ). - یگانه کردن ؛ یکتا و بی نظیر کردن : نیک و بد وجود و عدم جمله پاک برد جان را یگانه کرد که تنها دراوفتاد.عطار. || صمیمی. یکرنگ. یک رو. مخلص. بااخلاص : گر دهر دوروی و بخت ده رنگ است باری دل تو یگانه بایستی.خاقانی.یا لاف رستمش نزنید ای یگانگان یا بیژن دوم را از چه برآورید.خاقانی.نُه فلک در ثنای او بگریخت که فلک بنده یگانه اوست.خاقانی.
معنی کلمه یگانه در فرهنگ معین
(یَ نِ ) (ص مر. ) فرد، تنها.
معنی کلمه یگانه در فرهنگ عمید
۱. تنها. ۲. یکتا، بی همتا، بی مثل و مانند.
معنی کلمه یگانه در فرهنگ فارسی
مخفف یک گانه، تنها، بی همتا، بی مثل ومانند، یگانگی:یگانه بودن، یکتایی، به معنی دوستی واتحاد (صفت ) ۱- واحد فرد یکتا. ۲- بی نظیر بی مانند.یا یگان. روزگار . بی نظیر بی همتا. که در جهان مانند ندارد.
معنی کلمه یگانه در فرهنگ اسم ها
اسم: یگانه (دختر) (فارسی) (تلفظ: yegāne) (فارسی: يگانه) (انگلیسی: yegane) معنی: یکتا، بی نظیر، بی همتا، صمیمی، همدل، یک رنگ، تنها، منحصر به فرد، ( در قدیم ) یک، یکی، واحد، تنها و منحصر به فرد
معنی کلمه یگانه در دانشنامه عمومی
یگانه (آلبوم). یگانه ( به یونانی: Ένα، به الفبای لاتین: Ena ) عنوان هشتمین آلبوم استودیویی پگی زینا خوانندهٔ اهل یونان است. این آلبوم که در استودیو دیوژنس ضبط شده، در ۸ نوامبر سال ۲۰۰۶ توسط شرکت مینوس ای. ام. آی ( Minos EMI ) که مشهورترین شرکت ناشر موسیقی در یونان است، منتشر شد. یگانه در اوت ۲۰۰۷ به همراه تک آهنگ «Μυστικό» ( Mystiko، «راز» ) ، دوباره در یک آلبوم جداگانه بسته بندی شده و به نام نسخه جدید یگانه به بازار آمده است. مشهورترین ترانهٔ آلبوم، قطعهٔ سوزناک و غم انگیز یگانه است که شعر آن دربارهٔ یک عشق ابدی است. Ena Irthes sti zoi esy ki o dromos mou allou m'odigi na kano mia kenouria arxi de fovame Piso afino oti pona ke pao opou theli i kardia me xeria enomena sfixta perpatame Ena tha 'maste gia panta emis de tha mas xorisi kanis kardia mou ena ke mazi tha pame makria s' ola ta taxidia esy konta mou An tolmas ola dika sou tha ginoun ekina pou toso aganas An tolmas opou thelmisis ke opou zitisis sto telos tha pas ena tha 'maste gia panta emis tou erota finale ki arxi sou dino ke psixi ke kormi s'agkaliazo Krata me gia panta edo sta xeria sou limani na bro sta matia sou ton kosmo ego na kitazo Ena ke mazi tha pame makria s' ola ta taxidia esy konta mou همان طور که گفته شد، ترانه ena یا یگانه یک عشق همیشگی و همراه با سوز و گداز خیلی زیاد و منحصر به فرد را توصیف می کند. این ترجمه بخشی از متن ترانه است: من نمی ترسم من همه چیزهای آزاردهنده رو ترک می کنم و به هرجایی می رم که قلبم می خواد با دستای سخت بسته شده ما عبور می کنیم یگانه! ما همیشه با هم خواهیم بود هیچ کس نمی تونه ما رو از هم جدا کنه قلبم! ما به دور دست ها خواهیم رفت و در همه این سفرها تو کنار منی و اگه شهامت داشته باشی همه اون چیزایی رو که خیلی دوست داری، مال تو میشن اگه شهامت داشته باشی تو به آخر جایی که می خوای می رسی، جایی که تو در جستجوش بودی
معنی کلمه یگانه در ویکی واژه
یگانه (جمع یگانهها) فرد، تنها. یکتا.
جملاتی از کاربرد کلمه یگانه
به تار آشنایی بسته بودم دل، ندانستم که از پاس ادب، بیگانهٔ شمع تو خواهم شد
برخی متخصصان کلاد بیگانهسمان را هم جزو آتشددسانان قرار میدهند.
بزودی به ایران زمین گرد باز به بیگانه بر هیچ مگشای راز
در فیض سحر خیزی مکن پوشیده بر رویم مگردان از سخن بیگانه طبع آشنایم را
به هر روی به سبب پرشماری گزارشها پیرامون تبار اردشیر، پذیرش هیچکدام ساده نیست؛ البته نباید از نظر دور داشت که اکثر بنیانگذاران هر سلسله، برای کسب مشروعیت، مدعی بودند که از تبار پادشاهان باستانیاند. در اینباره دریایی بر آناست که اگر اردشیر از خاندانی اشرافی رُسته بودی، بر یک گزارش تأکید داشتی؛ این درحالیاست که داستانهای گوناگون نشان از آن دارد وی در پی کسب مشروعیت از همهٔ سنتهای ایرانیان و شاید اقوام بیگانه بوده است.
بدان تا کسی را که بیخانه بود نبودش نوا بخت بیگانه بود
با او دلم به مهر و مودت یگانه بود سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود
سر از ما می کشد از سرفرازی بگو تا خود چرا بیگانه از ماست
اسماعیلخان وارد خدمت وزارت امورخارجه شد و در سال ۱۲۷۶ به سمت کارگزاری (امور حقوقی اتباع بیگانه) رسید، در سال ۱۲۸۲ معاون و در ۱۲۸۸ کفیل کارگزاری کرمانشاه شد.
یک دمم با یاد نی احباب آید نی رقیب چون بگنجد آشنا کی ره بود بیگانه را!
بر دو چشمم تیره شد از شش جهت ربعزمین از فراق آن یگانه شاهد زیباخرام
آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه تا به این غایت مروت بیوفایی اینهمه
بر اساس گزارشهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی، آمنهسادات ذبیحپور در پروندهسازی علیه بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی داخل ایران مشارکت داشته است و در شبکههای اجتماعی به عنوان «بازجو-خبرنگار» شهرت یافته است. او در اسفند ۱۴۰۰ به عنوان «سرپرست سردبیری گروه رسانههای فارسیزبان بیگانه» صداوسیما منصوب شد.
دراین کار ستوار مردانه باش ز هم و زاندوه بیگانه باش