یکپارچه

معنی کلمه یکپارچه در لغت نامه دهخدا

یکپارچه. [ی َ / ی ِ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) یک پاره. یک لخت. یک تخته.( یادداشت مؤلف ). یک قطعه. یک جزء. رجوع یه یک پاره شود. || جامد. صلب. || کلان. || ( ق مرکب ) یک بارگی و یک دفعه. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه یکپارچه در فرهنگ معین

( ~. چِ ) (ص . ) درست ، تمام ، کامل .

معنی کلمه یکپارچه در فرهنگ عمید

۱. یک تخته، فاقد شکاف یا فاصله: دیوار را آینه ای یکپارچه پوشانده بود.
۲. (قید ) [مجاز] همگی، به تمامی: مردم یکپارچه شعار می دادند.

معنی کلمه یکپارچه در فرهنگ فارسی

یک یاره یک لخت یک تخته

معنی کلمه یکپارچه در فرهنگستان زبان و ادب

[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← یکپارچه شده

معنی کلمه یکپارچه در ویکی واژه

درست، تمام، کامل.

جملاتی از کاربرد کلمه یکپارچه

صنعت رسانه در سال‌های اخیر کوورسازی شده تر و یکپارچه‌تر شده‌است. و آنچه کمتر مورد آن اطمینان داریم، پسایند این روند برای عملیات صنعت رسانه ای و فهم ما از آن‌ها است. عموماً دو مکتب فکری درمورد این مسئله وجود دارد.