یک نورد
معنی کلمه یک نورد در فرهنگ معین
معنی کلمه یک نورد در فرهنگ عمید
معنی کلمه یک نورد در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه یک نورد
از شما یک نوردیگر شد پدید زین عباد آن در دریای دید
شه آن نامهها را همه مهر کرد بپیچید و بنهاد در یک نورد
بیک نورد فرو پیچ روزگاران را ز دیر و زود گذشتی دگر زمانه کجاست
هر چار ز یک نورد بودند ریحان یک آبخورد بودند
مصطفی و مرتضی یک نوردان چشم بد از روی ایشان دور دان