یک لاقبا. [ ی َ / ی ِ ق َ ] ( ص مرکب ) یک قبا. که تنها یک قبای بی آستر در بر دارد. || سخت فقیر. بی چیز. نادار. درویش. مفلس. ( یادداشت مؤلف ) : زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را ولیکن پوست خواهد کند ما یک لاقبایان را.سیدمحمدحسین شهریار.و رجوع به یک قبا شود.
معنی کلمه یک لاقبا در فرهنگ معین
( ~. قَ ) (ص مر. ) (عا. ) بی چیز، تهی دست .
معنی کلمه یک لاقبا در فرهنگ فارسی
(صفت ) بی چیز بی نوا تهیدست : اگر پطرس شاه دختربامیرهوشنگ که شاهزاده است و لشکر و سایه و مملکت دارد ندهد بمن که شاگرد قهوه چی هستم و یک لاقبادختر می دهد.
معنی کلمه یک لاقبا در ویکی واژه
(عا.) بی چیز، تهی دست.
جملاتی از کاربرد کلمه یک لاقبا
نیست بر این ملت یک لاقبا فکر اجانب پس از این رهنما