یوستی
معنی کلمه یوستی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه یوستی
وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً و ایشان را درین جهان پیشوایان کردیم یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ خلق را با آتش میخواندند، وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُونَ (۴۱) و روز رستاخیز کس ایشان را یاری ندهد، و فریاد نرسد، وَ أَتْبَعْناهُمْ فِی هذِهِ الدُّنْیا لَعْنَةً و بر پی ایشان پیوستیم در این جهان نفرین وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ (۴۲) و روز رستاخیز ایشان فرا هلاکت و تباهی دادگانند.
فرود آوردی آنچهش خود برآوردی گسستی هرچه کان را خود بپیوستی
این سهگانه دارای پیوستی است که شامل دستنوشتههای فلسفی اشوزدنگهه در طول تاریخ دراز عمرش به حساب میآید؛ این پیوست فلسفی با نام اشوزدنگهه۴: خداوند، جهان و اندیشه توسط نشر موج منتشر شدهاست.
جان مایی و بکه پیوستی همچنین تا بقیامت می پای
گفتم: «چکنم تا به تو در پیوندم» گفتا که «ز خود ببُر به ما پیوستی»
ابوالقاسم خلف بن عبدالملک معروف به ابن بشکوال (۴۹۴ – ۵۷۸ قمری) محدث و مورخ اهل اندلس است. وی مدتی در اشبیلیه و قرطبه به قضاوت پرداخت و سپس به تحقیق و تدریس مشغول شد. وی آثار متعددی داشت که شمار آن به پنجاه کتاب و رساله میرسد. مشهورترین کتابی که تاکنون از وی به طبع رسیده، الصله نام دارد که تالیف آن در سال ۵۳۴ قمری به پایان رسیدهاست. این کتاب پیوستی است بر کتاب تاریخ علماءالاندلس نوشتهٔ ابوالولید عبدالله بن الفرضی که در آن شرح حال پیشوایان و فقیهان اهل اندلس نوشته شدهاست.
چشم دولت را اگر زین به نظر هستی به من آن فراق اندیش روزی باز پیوستی به من
شاهد مقصود درخود دیدهایم با نگاه خویش پیوستیم ما
از فیلمهای او میتوان به نامت یوستینه است اشاره کرد.
از ما گسستی با که پیوستی بدینسان آوخ ز هجران
ز جام عشق اگر مستی بشو دست از غم هستی چو در دلدار پیوستی ز غیر او چه میجوئی
گر ز باطل تمام وارستی حق شناسی به حق چو پیوستی
اوحدی، گر وصال او خواهی ببر از خویشتن، که پیوستی