یهودا

یهودا

معنی کلمه یهودا در لغت نامه دهخدا

یهودا. [ ی َ ] ( اِخ ) نام برادر یوسف علیه السلام است از مادر دیگر. ( برهان ). نام پسر یعقوب و برادر یوسف. ( ناظم الاطباء ). نام پسر یعقوب و برادر یوسف. مادر وی لیا بود. ( یادداشت مؤلف ). نام برادر کلان یوسف ( ع ) که از مادر دیگر بود. ( آنندراج ). نام ارشد اولاد حضرت یعقوب علیه السلام است ، از لایا ( لیا ) تولد یافته ، حضرت داود و ملوک بنی اسرائیل وحضرت عیسی علیه السلام از نسل این شخص بوده اند. چهارمین پسر یعقوب که در بین النهرین تولد یافت و چون مادرش هنگام ولادت نهایت شکرگزاری را داشت بدان واسطه بدین اسم نامیده شد. ( از قاموس کتاب مقدس ) :
چو یوسف نیست کز قحطم رهاند
مرا چه ابن یامین چه یهودا.خاقانی.یعقوب هم به دیده معنی بود ضریر
گر مهر یوسفی به یهودا برافکند.خاقانی.
یهودا. [ ی َ ] ( اِخ ) نام یکی از حواریون عیسی ( ع ). یهودای حواری که لباوس و تداوس نیز خوانده شده.( یادداشت مؤلف ) ( قاموس کتاب مقدس ). یکی از دوازده حواری عیسی علیه السلام. ( از ترجمه دیاتسارون ص 56 ).
یهودا. [ ی َ ] ( اِخ ) نام سبطی از اسباطاثناعشر که از نژاد یهودا بودند و خود یهودا نیز یکی از اسباط دوازده گانه است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
یهودا. [ ی َ ] ( اِخ ) یا یهودای اسخریوطی . یکی از شاگردان حضرت عیسی که درباره او غمز کرد. ( التفهیم ص 250 ). تسلیم کننده مسیح که از حکایت و قصه او خبری مذکور نیست. ( از قاموس کتاب مقدس ). یهودای اسخریوطی.یکی از حواریون عیسی که مکان عیسی را به کَهَنه نمود و به روایات اسلامی به صورت عیسی درآمد و کَهَنه او را به گمان عیسی به دار آویختند. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه یهودا در فرهنگ فارسی

یکی از ۱۲ حواریون حضرت عیسی .

معنی کلمه یهودا در فرهنگ اسم ها

اسم: یهودا (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: yahoda) (فارسی: یهودا) (انگلیسی: yahoda)
معنی: حمد، نام پسر یعقوب ( ع )

معنی کلمه یهودا در دانشنامه عمومی

یهودا (ترانه). یهودا ( به انگلیسی: Judas ) آهنگی از خواننده پاپ آمریکایی لیدی گاگا است که به عنوان چهارمین ترانه از آلبوم اینگونه زاده شده ام او در ۱۵ آوریل ۲۰۱۱ منتشر شد. «یهودا» آهنگ رقص در مورد یک زن در عشق با مردی که به او خیانت شده است. مظهر حوادث و معنای اصلی آن اشاره به نقاط منفی زندگی خود که از ان نمی تواند فرار کند. لیدی گاگا بیشتر توضیح داده که این آهنگ نیز در مورد خاموش کردن تاریکی درون و راهنمایی به ذات درونی انسان و نور ( روشنایی ) است. کاور آلبوم توسط خود لیدی گاگا در برنامه مایکروسافت ورد طراحی شد. با وجود تأثیر پذیر بودن آهنگ در چند گروه مذهبی، آهنگ، عموماً به استقبال خوبی توسط منتقدان قرار گرفت.

جملاتی از کاربرد کلمه یهودا

نباشد همچو روح الله یهودا را دمی محرم دمِ نامحرمان در ما نگیرد چون دمِ عیسا
بسوی فلسطین کند رهسپار یهودان که بودند چندین هزار
بزرگ یهودان و بطریق روم نشسته به کرسی درآن بزم شوم
داوود که از قبیله یهودا بود، دومین شاه اسرائیل به‌شمار می‌رود. اطلاعات علمی زیادی از وی در دست نیست.
یهودا مر او را بدیشان نمود که یار مسیح گرانمایه بود
یوسف سه روز در آن چاه بماند و یهودا پنهان از برادران همی آمد و او را طعام همی داد، روز چهارم جبرئیل گفت: یا غلام، من طرحک فی هذا الجبّ؟
زجّاج گفت جهودان گفتند مشرکان مکه را که محمد را پرسید بر سبیل امتحان از قصّه آن دو مرد که در زمان پیش بودند، این آیت بجواب امتحان ایشان آمد: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ» ای للّذین سألوک عن ذلک امتحانا ای حدّثهم بما فی‌ مثله العبرة ایشان را بگوی قصّه آن دو مرد که در مثل آن قصّه عبرتست اگر عبرت می‌گیرند: دو برادر بودند در بنی اسرائیل یکی مؤمن نام او یهودا، دیگری کافر نام او قطروس، همان دو برادرند که در سوره الصّافات وصف ایشان گفته: «قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کانَ لِی قَرِینٌ، یَقُولُ أَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ».
و آن روز که اسرائیلیان و نژاد ایشان با موسی از مصر بیرون آمدند هزار هزار و ششصد هزار بودند «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلی‌ یُوسُفَ آوی‌ إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ» فی الآیة تقدیم و تأخیر، التأویل: فلمّا دخلوا قال ادخلوا مصر و آوی الیه ابویه و رفعهما علی العرش، چون یعقوب و کسان‌ وی نزدیک مصر رسیدند یوسف با ملک مصر مشورت کرد که یعقوب و قوم نزدیک رسیدند و استقبال ایشان لا بدّ است، یوسف بیرون آمد و ملک موافقت کرد با جمله خیل و حشم خویش، و هم اربعة آلاف، و از مصریان نفری بسیار بیرون آمدند، یعقوب چون آن خیل و حشم فراوان دید، آواز اسبان و ازدحام پیادگان و رامش مصریان و خروش لشکر همه در هم پیوسته، بایستاد تکیه بر یهودا کرده، آن گه گفت بیهودا مگر ملک مصر است این که می‌آید؟! یهودا گفت لا، بل اینک یوسف پسر تو است که می‌آید، چون نزدیک رسید یوسف از اسب فرود آمد، پیاده فرا پیش پدر رفت، پدر ابتدا کرد بسلام، گفت: السّلام علیک یا مذهب الاحزان عنّی، یوسف جواب داد و پیشانی پدر ببوسید و دست بگردن وی در آورد، یعقوب بگریست و یوسف هم چنان بگریست، غریوی و سوزی در لشکر افتاد از گریستن ایشان، پس یعقوب گفت: الحمد للَّه الّذی اقرّ عینی بعد طول الاحزان، آن گه یوسف گفت: «ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ» من کلّ سوء. در آئید ایمن در مصر، و این از بهر آن گفت که مردمان در مصر بجواز می‌توانستند رفتن و ایشان بی جواز در رفتند ایمن، آن گه سخن باستثنا پیوست از همّها و بلاها که دیده بود، یعنی که پس ازین همّها و بلاها نبود ان شاء اللَّه.
که ایشان بترسند، و مرتد شوند، و از قتال باز گردند. بلی با موسی و هارون بگوئیم، تا ایشان تدبیر کار کنند. پس باز گشتند، آن عهد نقض کردند، و هر نقیبی قوم خود را از قتال نهی کردند و بترسانیدند، مگر کالب بن یوحنا، و یوشع بن نون کالب نقیب سبط یهودا بود و یوشع نقیب سبط یوسف. این است قصه دوازده نقیب و شکستن پیمان ایشان.
قارورهٔ شاش اهل سودا طفل دو سه روزهٔ یهودا
ابن عباس گفت به تعبیر این خواب: آن ده گرگ برادران وی بودند آن روز که قصد قتل وی کردند، و آن گرگ مهین یهودا است که او را از دست ایشان بستد و از قتل برهانید، و آن زمین که شکافته شد چاه است که یوسف را در آن افکندند.