یمام

معنی کلمه یمام در لغت نامه دهخدا

یمام. [ ی َ ] ( ع اِ ) کبوتر دشتی. ( ناظم الاطباء ) ( دهار ) ( منتهی الارب ). کبوتر وحشی و یکی آن یمامة است و کسائی گوید: کبوتری است که در خانه ها انس می گیرد و اهلی می شود و دیگران گفته اند کبوتری است که جوجه می کند و کبوتر دشتی غیراهلی را حمام گویند و بعضی گفته اند یمام کبوتری دشتی بی طوق است و حمام بر کبوتر طوقدار مانند قمری و فاخته اطلاق شود. ( از تاج العروس ). || کبوتر اهلی. ( ناظم الاطباء ). کبوتر خانگی. ( دهار ). کبوتر خانه. الواحد یمامة.( مهذب الاسماء ). || شفنین بری است. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( مخزن الادویه ). شفنین. ( اختیارات بدیعی ). مرغی است که آن را بوتیمار می گویند. ( برهان ). بوتیمار نیست و صاحب برهان غلط می گوید و اینکه در ترجمه ٔلفظ شفنین و بوتیمار نوشته که به عربی یمام گویند وهمچنین لفظ یمام را نیز بوتیمار معنی کرده این خطای فاحش را سه بار تکرار نموده ، زیرا در کتب متعارف عربی یمام به معنی کبوتر وحشی و خانگی است نه بوتیمار. ( از یادداشت مؤلف ). || قمری. ( از ناظم الاطباء ). || فاخته. ( تذکره داود ضریر انطاکی ) ( ناظم الاطباء ). || یمام یا شجرةالیمام ، گیاهی است که به یونانی صامریوما نامند. ( تذکره داودضریر انطاکی ، ذیل ماده شجرة ). || آهنگ وقصد. یمامة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

معنی کلمه یمام در فرهنگ معین

(یَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - کبوتر دشتی ، کبوتر صحرایی . ۲ - اراده ، قصد.

معنی کلمه یمام در فرهنگ عمید

کبوتر صحرایی، کبوتر دشتی.

معنی کلمه یمام در فرهنگ فارسی

کبوترصحرائی، کبوتردشتی، واحدش یمامه
(اسم ) ۱- کبوتر دشتی . ۲- آهنگ قصد.

معنی کلمه یمام در ویکی واژه

کبوتر دشتی، کبوتر صحرایی.
اراده، قصد.

جملاتی از کاربرد کلمه یمام

اریوانیمامو ۵٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد و ۱٬۲۶۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
مروان بن سلیمان یمامی شهرت‌یافته به مروان بن ابی‌حفصه (۷۲۳-۷۹۸م) شاعر عرب بود.
فانزل اللَّه عز و جل «وَ إِذا رَآکَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً» ای ما یتخذونک الّا بالاستهزاء، و قیل تقدیره و اذا رأوک داعیا الی رفض آلهتهم اتخذوک هزوا و قالوا: «أَ هذَا الَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ ای یعیب آلهتکم. یقال فلان یذکر الناس، ای یغتابهم و یذکرهم بالعیوب. و یقال فلان یذکر اللَّه ای یصفه بالعظمة و یثنی علیه و یوحّده. «وَ هُمْ بِذِکْرِ الرَّحْمنِ» ای باسم الرّحمن، «هُمْ کافِرُونَ» یعنی الّذین قالوا، و ما الرّحمن، لا نعرف الرّحمن الّا رحمن الیمامة مسیلمة، و قیل ذکر الرحمن هاهنا القرآن و التوحید، یعنی هم بالتوحید و القرآن کافرون.
تا که رسد اعشی از یمامه و بطحا تا که بود نابغه ز جعده و ذبیان
این مرد که درآمد مسلمان نیست. برویی کافرانه درآمد و بپایی غادرانه بیرون شد، و براه در چون می‌شد بچرندگان اهل مدینه در رسید، و همه را در پیش گرفت، و به یمامه راند، و براه در این رجز می‌گفت: شعر
مناطق مختلفی به‌عنوان زیستگاه اصحاب رس ذکر شده‌است. منطقهٔ رود ارس، حضرموت یمن و یمامه از آن جمله‌اند. گفته شده ذوالقرنین از شهر آنها دیدن کرده‌است.
از رود سماوه ز ره نجد و یمامه بشتاب و گذر کن سوی ارض تهامه
مروان وی را آزاد کرد و مأمور جمع‌آوری مالیات در مدینه کرد. وی با دختر امیر یمامه ازدواج کرد و در میان فرزندانشان، چندین شاعر برجسته دوره اولیه اسلامی بودند. اصالت وی کاملاً مشخص نیست. وی ممکن است ایرانی یا یهودی باشد. احتمالاً وی از اسرای حملهٔ اعراب به اسطخر در ۶۵۹ میلادی بوده است.