یطاق

معنی کلمه یطاق در لغت نامه دهخدا

یطاق. [ ی َ ] ( ترکی ، اِ ) ( از: یات ، ریشه فعل یاتماق ، خوابیدن + اق ، پسوند مکان ) یاتاق.خوابگاه. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به یاتاق شود.

معنی کلمه یطاق در فرهنگ معین

(یَ ) [ تر. ] (اِ. ) خوابگاه .

معنی کلمه یطاق در فرهنگ فارسی

خوابگاه

جملاتی از کاربرد کلمه یطاق

طاقت نیروی بازویش کجا دارد دلم زانکه دل بیطاقت و نیروی او بی انتهاست
چون جرس شد سینه صدچاک من زندان او ناله بیطاقت من تا به محمل راه برد
بغیر از خامه کز بیطاقتی گرد سخن گردد کجا گرد سر پروانه شمع انجمن گردد؟
فغانی می شدم بیطاقت از نظاره ی رویش ولیکن عزت او مانع آه و فغانم بود
چون نباشد قوتی پرهیز به در فرار لا یطاق آسان بجه
مادر فرزند چون آن حال دید سخت بیطاقت شد وعقلش پرید
کی ببینم من رخ آن سیم‌ساق هین مکن تکلیف ما لیس یطاق
بیطاقتی من زحد افزون شد و ترسم بسیار جفاهای توناکرده بماند
نیست غافل معنی آسایش از بیطاقتان درکمین‌کاروان خفته‌ست منزل سر به راه
واذکرن ذکری احادیث الفراق ان ذکر البعد مما لا یطاق