یشع
جملاتی از کاربرد کلمه یشع
فیا لیت شعری و الامانی کثیرة أ یشعر بی من بت ارعی له الشعری
پس از نزد وی رفته، در را بر خود و پسرانش بست و ایشان ظرفها نزد وی آورده، او میریخت؛ و چون ظرفها را پُر کرده بود به یکی از پسران خود گفت: «ظرفی دیگر نزد من بیاور.» او وی را گفت: «ظرفی دیگر نیست.» و روغن بازایستاد. پس رفته، آن مرد خدا (الیشع) را خبر داد؛ و او وی را گفت: «برو و روغن را بفروش و قرض خود را ادا کرده، تو و پسرانت از باقیمانده گذران کنید.»
قال مقاتل: غرّه عفو اللَّه حین لم یعجل علیه بالعقوبة. و عن ابن مسعود قال: ما منکم من احد الّا سیخلو اللَّه به یوم القیامة فیقول: «یا بن آدم ما غرّک بی؟ یا بن آدم ما ذا عملت فیما علمت، یا بن آدم ما ذا اجبت المرسلین»؟! و قال ذو النون: کم من مغرور تحت السّتر و هو لا یشعر به و فی معناه انشد:
پرونده ویژه استاد شعیشع در مجله همشهری آیه