یر

معنی کلمه یر در لغت نامه دهخدا

یر. [ ی َرر ] ( ع اِ، از اتباع ) از اتباع شر است : هذا الشر والیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه یر در فرهنگ فارسی

از اتباع شر است هذا الشر و الیر

معنی کلمه یر در دانشنامه آزاد فارسی

یِر (Hyeres)
نمایی از شهر پر
شهری در کوت دازور، در ولایت وار، در جنوب فرانسه، با ۵۰,۱۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۰). دارای آب و هوایی معتدل و تفرجگاه زمستانی است. روغن زیتون تولید و بنفشه، توت فرنگی، و سبزیجات صادر می کند.

معنی کلمه یر در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَمْ یَرَ: ندیده و نمی بیند
ریشه کلمه:
رئی (۳۲۸ بار)

معنی کلمه یر در ویکی واژه

زمین، قطعه‌ای مشخص و محدود.

جملاتی از کاربرد کلمه یر

جوان کننده دوران پیر ساخت تو را هم اتفاقی تدبیر پیر و بخت جوان
وز پس آنکه هزار دگرت داد وزیر قرض آن پیر سرخسی شده ترکستانی
استحکام، روستایی است از توابع بخش شهداد شهرستان کرمان در استان کرمان ایران.
نزل عشقت جان شیرین آورم هدیهٔ زلفت دل و دین آورم
تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی در آب ماهیَکان را همه کباب کنی
از سلمی و شیرین و زلیلا و ز عذرا مقصود یکی بوده و باشد، همه‌ای نیست
هر آنچه زشت است آنرا به نیک پندارد هر آنچه خیر است آنرا همی شمارد شر
دور نبود گر فلک پیچد به خویش از ناله‌ام دود را از شعله حاصل غیر پیچ و تاب نیست
هر صبحدم آمدم که هر صبحدمی از عالم پیر بردمد برنایی
میر آمد میر آمد وان بدر منیر آمد وان شکر و شیر آمد تا روز مشین از پا