یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) یخ کوچک. || ژاله و تگرگ را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ). تگرگ باشد. ( فرهنگ جهانگیری ) ( لغت فرس اسدی ) ( فرهنگ اوبهی ). ژاله. ( غیاث ). بَرَد. غراب. رضاب. عضرس. سقیط. ( منتهی الارب ). سنگک. حب قر. حب المزن. ( یادداشت مؤلف ) : یخچه می بارید از ابر سیاه چون ستاره بر زمین از آسمان.رودکی. || مجازاً دندان معشوق : یخچه بارید و پای من بفسرد ورغ بربند یخچه را ز فلک.رودکی.در عنبر تو لاله در بسد تو لؤلؤ در غنچه تو نسرین در یخچه تو آذر.بدرشاشی.و رجوع به تگرگ و ژاله شود.
معنی کلمه یخچه در فرهنگ معین
( ~ چ ) (اِ. ) تگرگ .
معنی کلمه یخچه در فرهنگ عمید
تگرگ: یخچه می بارید از ابر سیاه / چون ستاره بر زمین از آسمان (رودکی: ۵۰۹ ).
معنی کلمه یخچه در فرهنگ فارسی
مصغریخ، تگرگ ژاله و تگرگ را گویند تگرگ باشد
معنی کلمه یخچه در ویکی واژه
تگرگ.
جملاتی از کاربرد کلمه یخچه
یخچه میبارید از ابر سیاه چون ستاره بر زمین از آسمان
در آذرخواران چندین دژ قدیمی وجود دارد که نشان دهندهٔ تاریخچه و پیشینهٔ این آبادی است.
این آتشفشان احتمالاً هنوز هم فعال است گرچه اطلاعات زیادی در رابطه با سن و تاریخچهٔ فعالیتهای آن وجود ندارد.
مرور تاریخچه اختلالهای روانی حاکی از این است که در بیست سال پیش اختلال پوست کنی نسبت به سایر اختلالات شایع روانشناختی کمتر مورد توجه تخصصی و بالینی بودهاست. با این حال، مطالعات نشان میدهد که این اختلال از شیوع بالایی بر خوردار است.
یخچه بارید و پای من بفسرد وَرْغ بربند یخچه را ز فلک
صدقه ارزانش مسلم نیز ارزانی بود بشم و ژاله شبنم و یخچه تگرگ و بر دع سرد
تاریخچهٔ این الماس به اساطیر و افسانهها میرسد. در حملهٔ امیر تیمور به غارت رفت و به دست محمدشاه هند رسید.