وافور

وافور

معنی کلمه وافور در لغت نامه دهخدا

وافور. ( اِ ) ابزار تریاک کشی. وافور شاید از کلمه واپور فرانسه به معنی بخار گرفته شده باشد. ( از یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه وافور در فرهنگ معین

(اِ. ) آلتی که با آن تریاک می کشند.

معنی کلمه وافور در فرهنگ عمید

وسیله ای متشکل از یک لولۀ توخالی و حقه ای در انتهای آن که برای کشیدن تریاک به کار می رود.

معنی کلمه وافور در فرهنگ فارسی

آلتی برای کشیدن ودودکردن، تریاک بکارمیرود
(اسم ) ۱ - کشتی بخاری (( باری وقت صبح وافور وارداسلک. بیروت گشته بمجردتامل ومکث وافور حاجی آقاحسین از وافور بیرون رفته ... حسن خان بقاعد. فرنگیها چون باید صبح بخوابد دیر از خواب بیدار شده خود را نتوانست به وافور برساند . حاجی آقا حسین با میرزا امان ا... به وافور آمدند . ) ) ۲ - آلتی است برای کشیدن تریاک و جفتی ( مخلوط شیره و تریاک ) و آن مرکب است از دسته ای چوبین و مجوف که در یک انتهای آن حقه ای سفالین نصب کرده اند و آن دارای سوراخی است که در کنار آن حبه ای تریاک چسبانند و سپس بوسیل. انبر آتش را بتریاک نزدیک کنندوبا فروبردن دم ازانتهای دیگردست. وافور دود را داخل ریه کنند .

معنی کلمه وافور در دانشنامه عمومی

وافور که گاهی بافور تلفظ می شود ابزاری برای کشیدن و تدخین تریاک است. وافور از یک لوله چوبی خراطی شده، یک حقه ( گلدانی ) و بست و واشر و یراق برای اتصال این دو بخش تشکیل شده است. امروزه مواد مخدر شیمیایی به تدریج استفاده از وافور را به حاشیه رانده اند. بنابراین استفاده از وافور روشی قدیمی، پر تکلف و پرهزینه محسوب می شود.
مصرف تریاک به وسیله وافور در ایران پیشینه زیادی نداشته و از دو قرن تجاوز نمی کند؛ ولی به طور یقین استفاده از وافور در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه در ایران رواج داشته است.
در دوره رواج تریاک کشی در ایران، برخی قهوه خانه ها، خدمات منقل و وافور را نیز به مشتریان ارائه می دادند. در دوره ناصرالدین شاه، برای نخستین بار، تصویر وی بر روی حقه های چینی و سرامیکی نقش گردید.
در آذرماه سال ۱۳۲۵ با فشار سران فرقه دموکرات، دولت قوام السلطنه کشت خشخاش در ایران را به کلی ممنوع نمود و به همین مناسبت، «وافورسوزان» برپا گردید. در سال ۱۳۳۴ بساط منقل و وافور از قهوه خانه ها جمع گردید.
گسترش استفاده از وافور در ایران چنان زیاد بود که برخی از اعیان، اتاقی در منزل را به این منظور اختصاص داده و به آن «وافورخانه» گفته می شد.
بهترین نوع لوله وافور، از چوب ریشه درخت کهور ساخته می شود. این درخت نوعی درخت کویری است و در اطراف جیرفت وبم و در شهرستان های کهنوج و فاریاب و ریگان می روید. به بخش انتهایی لوله وافور که به دهان گذاشته می شود، «پستانک» می گویند.
حقه یا دُوره کوزه سفالی، سرامیکی یا چینی بسیار کوچکی است که بر سر لوله چوبی وافور نصب می شود. این وسیله توخالی بوده و سوراخ ریزی بر کناره خود دارد که دود تریاک از این سوراخ وارد آن می شود. در گذشته تردستان حقه ها را در جلوی خود چیده و اشیای کوچک را در زیر آن ها می گذاشتند و به نظر می رسید که این اشیا ناپدید شده یا تبدیل به چیز دیگری شده اند. به این تردستان «حقه باز» گفته می شود. حقه به وسیله یک بست فلزی به لوله متصل می شود. «بست گرفتن» از اصطلاحات وافوریان است.
استفاده از منقل و وافور، متداول ترین روش برای دود کردن تریاک است. در این روش، تریاک به وسیله زغال داغ، نزدیک به سوراخ حقه سوزانده می شود و دود ناشی از سوختن تریاک، پس از عبور از سوراخ حقه، وارد حقه شده و سرد می شود. سپس از طریق لوله چوبی به سیستم تنفسی فرد کاربر وارد می شود. از آنجا که میزان مصرف تریاک در صورت استفاده از وافور بسیار بیشتر از سایر روش های مصرف است، بنابراین مصرف کنندگان تریاک را در مقیاس «لول» ( ۱۶ تا ۲۰ گرم ) یا سیر ( ۷۵ گرم ) و در برخی شهرها ( رفسنجان، کرمان، زرند، راور. شهربابک، بم ) مثقال ( ۴/۶ گرم ) تهیه می کنند. [ نیازمند منبع]

معنی کلمه وافور در ویکی واژه

آلتی که با آن تریاک می‌کشند.

جملاتی از کاربرد کلمه وافور

دروغ و حقه وافور و جعبهٔ سیگار چسان نهد به بر فره کیان رستم‌؟
پاک وافوری شدم از بس که گفتند این و آن بهر تسکینِ وَجَع خوبست وافور ای وزیر
جوان کشید چو از جامدان برون وافور به یادش آمد ازگرزهٔ گران رستم
وکیل یزد چه گودرز فاتحی وافور به کف گرفته چه گرزی و چون گراز آمد
حُقّه در فارسی به کوزه‌مانندی کوچک از جنس سفال یا چینی گفته می‌شود که روی آن سوراخ ریزی دارد و آن را به سر وافور نصب می‌کنند برای کشیدن تریاک. تشابه کاسه‌ای که در لگن خاصره انسان وجود دارد با این وسیله، سبب نام‌گذاری آن است.
می انگور چو هست ازنی وافور چه سود مرد تا کم نه ز تریاک کزو جان کدر است
بعد از آن پای منقل وافور لب کنی خشک و ترکنی مژگان