واخوان. [ خوا / خا ]( اِ مرکب ) علم نحو. ( آنندراج ). || ( حامص مرکب ) مطابقه ، مقابله کتب. ( از یادداشتهای مؤلف ). رجوع به مقابله شود. || ( حامص مرکب ) آزمون درستی و نادرستی دو قپان. ( از یادداشتهای مؤلف ). - خواندن واخوان ؛ علم نحو باشد. ( آنندراج ).
معنی کلمه واخوان در فرهنگ معین
(خا ) (اِ. ) ۱ - دوباره خواندن . ۲ - مقابلة کتب ، مطابقه . ۳ - امتحان درستی و نادرستی دو قپان .
معنی کلمه واخوان در دانشنامه آزاد فارسی
واخوان (drone) در موسیقی، آوا یا هارمونی پیوسته و مداومی که نقش همراهی داشته و معمولاً فاصلۀ اکتاو یا پنجم دارد. مشخصۀ بسیاری از سنت های کلاسیک و محلی است، و بسیاری از سازهای موسیقی محلی آن را تولید می کنند، ازجمله وینای هندی، نی انبان ها، و هِردی ـ گِردی (ارگ دستی). از میان جلوه های واخوان در موسیقیِ ساختنی به نقطۀ پدال ارگ و فرم موزِت در رقص می توان اشاره کرد. در سه تار و تنبور بسیار رایج است که هنگام انگشت گذاری روی هر سیم مضراب را بر سیم های بالایی نیز می نوازند؛ سیم یا سیم های بالایی را واخوان می گویند به این معنا که هنگام نواختن انگشتان روی آن سیم ها نیست و سیم ها آزاد (وا) می خوانند. این واژه در این معنا ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال اخیر به کار رفته است؛ پیش از آن در دوران صفی الدین ارموی و عبدالقادر مراغی و فارابی به جای آن واژۀ «ترجیع» کاربرد داشت. این طریق اجرا در بربط، تار، و کمانچه نیز میسّر است ولی بیشتر در نواختن سه تار و تنبور رواج دارد. واخوان نیز نام سه نِی بم تر نی انبان است، که آکورد ثابتی تولید می کند و ملودی با نی نغمه خوان (چَنتِر) روی آن نواخته می شود؛ همچنین سازی آرشه ای است با فقط یک سیم که روی یک ترکه کشیده شده و روی کیسه ای قرار گرفته است؛ این ساز گاهی بامِ بیس نامیده می شود. از نمونه های واخوان در رپرتوآر ارکستر عبارت اند از پرلودِ طلای راین (۱۸۵۳ـ۱۸۵۴) اثر واگنر و آکورد مرموز موسوم به آکوردِ رنگ ها در سومین قطعه از پنج قطعه برای ارکستر (۱۹۰۹) اثر شونبرگ.
معنی کلمه واخوان در ویکی واژه
دوباره خواندن. مقابلة کتب، مطابقه. امتحان درستی و نادرستی دو قپان.
جملاتی از کاربرد کلمه واخوان
مرغ غریب ار رود بگلشن فردوس باز نواخوان بیاد یار و دیار است
من یکی مرغ غزلخوانِ تو بودم، چه فتاد که دگر گوش نداری به نواخوانی من!
به هر گل بلبلی فایز نواخوان چه خوش باشد نشستن یار با یار
ای هواخوان خونخواه،آه، صد آه تیره چون آه دل مظلوم باید،
صدای گربه دهد در چمن ازان طاووس که بید را کند آشفته زان نواخوانی
بسته این گمشدگان دیده و گوش، ارنه به راه کاروانیست نمودار و نواخوان جرسی
همتی بگمار تا این عندلیب بینوا بار دیگر در گلستانت نواخوانی کند
با نوگل بستانی بلبل به نواخوانی من یاد تو میکردم با ناله و افغانها
شما بر شاخه های گل نواخوان سکینه باشد از غم زار وگریان
ور نمی خواهی پرافشانی کند یا که بر شاخی نواخوانی کند