واخواست

معنی کلمه واخواست در لغت نامه دهخدا

واخواست. [ خوا / خا ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازخواست. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). مؤاخذه :
نانش مفرست بیش کز تو
واخواست کند به حشر یزدان.خاقانی.خاقانی وار خط واخواست
بر عالم بوالعجب کشیدم.خاقانی.جز این از منت هیچ واخواست نیست
که در یک ترازو دو من راست نیست.نظامی.واخواستی از تو بر دلم هست
و آن را به گره نمی توان بست.نظامی.هرچه رضای تو بجز راست نیست
با تو کسی را سر واخواست نیست.نظامی.حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد.حافظ.|| محاسبه. || مطالبه. ( آنندراج ) ( غیاث ). || اعتراض . ( از واژه های نو فرهنگستان ). || اصطلاحی بانکی است. و آن وصول نشدن چک سفته است به علت عدم پرداخت وجه مورد تعهد در چک و سفته از جانب متعهد.

معنی کلمه واخواست در فرهنگ معین

(خا ) (مص مر. ) ۱ - بازخواست ، اعتراض . ۲ - برگشت ، اعتراض دارندة چک یا برات هنگامی که با عدم وصول روبرو شود.

معنی کلمه واخواست در فرهنگ عمید

= بازخواست

معنی کلمه واخواست در فرهنگ فارسی

بازخواست، ایراد، اعتراض
(مصدر اسم ) ۱ - باز خواست اعتراض : (( جز این با منت هیچ وا خواست نیست که دیک ترازو دو من راست نیست . ) ) ( نظامی ) ۲ - اعتراض صاحب سند یا برات کش بهنگامی که برات نکول شود و یا از پرداخت آن خود داری گردد .

معنی کلمه واخواست در دانشنامه آزاد فارسی

اعتراض رسمی نسبت به سفته ای که در سررسید پرداخت نشده و باید علیه صادرکنندۀ آن اقدام و رسماً به وی ابلاغ شود. واخواست را در برگ های چاپی که به نام «واخواست نامه» از طرف وزارت دادگستری تهیه می شود، می نویسند. بانک ها نیز واخواست نامۀ چاپی مخصوص دارند. واخواست کننده باید در واخواست نامه، رونوشت کامل سفته را بنویسد. واخواست نامه در سه نسخه (یکی اصلی و دو رونوشت) تهیه و پس از امضای واخواست کننده و الصاق تمبر، به دستور دادگاه توسط مأمور اجرا مطابق مقررات به صادرکنندۀ سفته ابلاغ می شود. یک نسخه از رونوشت به صادرکننده، رونوشت دوم به دفتر دادگاه، و نسخۀ اصلی نیز به واخواست کننده تسلیم می شود. اهمیت واخواست به حدی است که هیچ نوشته ای نمی تواند از طرف دارندۀ سفته جای واخواست نامه را بگیرد. به واخواست باید طی ده روز از سررسیدِ سفته عمل شود. واخواست برای دارنده سفته دو فایده دارد؛ اول آن که می تواند از مسئولیت تضامنی صادرکننده با ظَهرنویسان استفاده کند، و دوم آن که در صورت اقامۀ دعوی می تواند بدون سپردن خسارت احتمالی، معادل وجه سفته را از اموال آن ها تأمین نماید.

معنی کلمه واخواست در ویکی واژه

(حقوق): بازخواست، اعتراض.
(حقوق): اعتراض نسبت به عدم پرداخت اسناد تجاری به منظور استفاده از مزایای دعاوی تجاری. برگشت؛ اعتراض دارنده چک یا برات هنگامی که با عدم وصول روبرو شود.

جملاتی از کاربرد کلمه واخواست

در آئین ما این کژی راست نیست تو را پاسخ روز واخواست چیست
وانگه به روز حشر به پیش جهانیان واخواستش کنند بلاشک ز خیر و شر
سخن را چون معانی راست باشد ز گوینده چرا واخواست باشد
جز این از منت هیچ واخواست نیست که در یک ترازو دو من راست نیست
خاقانی‌وار خط واخواست بر عالم بوالعجب کشیدم
نانش مفرست پیش کز تو واخواست کند به حشر حنان
پیر طریقت گفت: الهی! عنایت تو کوه است و فضل تو دریاست کوه کی فرسود و دریا کی کاست؟ عنایت تو کی جست و فضل تو کی واخواست؟ پس شادی یکیست که دوست یکتاست.
گه گه به گوش مالِ ادب بهرِ انتباه واخواست واجب است تغافل نموده را
هر چه رضای تو به جز راست نیست با تو کسی را سر واخواست نیست
واخواستن پیمان را، وَ قُلْنا لَهُمُ و ایشان را گفتیم: ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً که از باب در روید پشتها خفته، وَ قُلْنا لَهُمُ و ایشان را گفتیم: لا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ که از فرمان در مگذرید در روز شنبه، وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ و ستدیم از ایشان، مِیثاقاً غَلِیظاً (۱۵۴) پیمانی محکم.