هزارخانه

معنی کلمه هزارخانه در لغت نامه دهخدا

هزارخانه. [ هََ / هَِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) هزارلا. سی تو. ( حاشیه برهان چ معین ). هزارتو. قسمتی از احشاء گیاه خواران مانند گوسفند و گاو که چندین لا دارد. ( یادداشت به خط مؤلف ). شکنبه گوسفند. ( آنندراج ). چیزی است که با شکنبه گوسفند می باشد، و شکنبه را نیز گویند. ( برهان ). || هزاربیشه. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هزاربیشه شود.

معنی کلمه هزارخانه در فرهنگ معین

( ~. نِ ) (اِمر. ) نک . هزارتو.

معنی کلمه هزارخانه در فرهنگ عمید

= هزارلا

معنی کلمه هزارخانه در فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱- هزارتو هزارلا. ۲- شکنبه.

معنی کلمه هزارخانه در ویکی واژه

نگاه کنید هزارتو.

جملاتی از کاربرد کلمه هزارخانه

هزارخانه سیه ساز در کمین دارد برای محتشم آن مه ورای چشم سیاه
زبان کشید که شمع بتان شدم، گفتم هزارخانه به خود خواند کاسمان این است