یره

معنی کلمه یره در لغت نامه دهخدا

یره. [ ی َ رَ ] ( اِ ) در تداول عامه مشهد، رفیق. برادر. و غالباً به طور تمسخر گویند. و اصل آن یار و یاره و یارک است. ( یادداشت پروین گنابادی ).
یره. [ ی َ رَ ] ( ترکی ، اِ ) در ترکی به معنی زمین است. ( آنندراج ) ( از غیاث ). در لهجه امروز آذربایجان یِر گویند.

معنی کلمه یره در فرهنگ فارسی

در ترکی به معنی زمین است

معنی کلمه یره در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَرَهُ: آن را ببیند (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای شرط قبل از خود می باشد)
معنی لَّمْ یَرَهُ: آن را ندیده و نمی بیند
ریشه کلمه:
رئی (۳۲۸ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه یره

ز تار زلف تو، دل تیره چون درون قلم ز پیچ و تاب، درو ریشه‌های آه چو نال
با بیان تو تیره بدر منیر وز بیان تو خیره بحر عمیق
شود ز سینۀ من مهر روی تو تابان اگر چو صبح ز دست تو پیرهن بدرم
مگو جامی سگ این آستان نیست مکن زین دایره بیرونم ای دوست
پیرهن بر تن سهل است که از وجد و طرب جای آنست که بیرون شود از پوست تنم
وانگاه نیوشند سخن‌های مرا خلق کز خون من آغشته شود پیرهن من
نظرم خیره شد آخر به سرم این آورد
درین تیره کاخی که ظلمت سراست نفس راه لب را چه داند کجاست؟
موسی ایشان را جواب داد: إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ عظمة اللَّه و نعمته علیکم، و ما صنع بکم، حیث توهمتم انّه یجوز عبادة غیره.
عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیرمنطقی مانند شستن مکرر، دعای مداوم و غیره است.
سر مهراج شد زاندیشه خیره شدش بر دیده ملک شام تیره