یارایی

معنی کلمه یارایی در لغت نامه دهخدا

یارایی. ( حامص ) نیرو. قوت. طاقت. توان. تاب. استطاعت. این کلمه غالباً با «دادن » و «کردن » صرف شود چنانکه گویند دلم یارایی نداد. چشمم یارایی نمی کند ببینم. عقلم یارایی نمی کند بفهمم. زورم یارایی نداد بردارم. عمرش یارایی نکرد.

معنی کلمه یارایی در فرهنگ معین

(حامص . ) ۱ - توانایی ، طاقت . ۲ - جرأت ، دلیری . ۳ - مجال ، فرصت .

معنی کلمه یارایی در فرهنگ عمید

۱. توانایی، طاقت، قدرت.
۲. دلیری، یارگی.

معنی کلمه یارایی در فرهنگ فارسی

۱- توانایی قدرت . ۲- جرات .

معنی کلمه یارایی در ویکی واژه

توانایی، طاقت.
جرأت، دلی
مجال، فرصت.

جملاتی از کاربرد کلمه یارایی

ز دل برد یاراییم، یاریت ز سر رفت هوشم، ز هشیاریت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی صبا را گو که بردارد زمانی بُرقِع از رویت
خوش آن شوری که از نیرنگ چون مجلس بیارایی زگلبازی میان شیشه و دل جنگ سنگ افتد
کوش تا خلق را به کار آیی تا به خُلقت جهان بیارایی
تو را فتاده غم جان کوهکن ورنه به کاوش مژه ای، بیستون بیارایی
ز رشک تا نشناسد تو را کسی، هر دم جمال خود به لباس دگر بیارایی
جهان به طره عنبرفشان بیارایی به عقد سلسله صد دودمان بیارایی
بار تو کوه را در آن یارا نیست کرده ست رقم بنام بی یارایی
سحرگاهان که چون خورشید از منزل برون آیی به رخسار جهان‌افروز عالم را بیارایی
به صنعت گر بیارایی دروغی نگیرد زان چراغ وی فروغی