یادهای
معنی کلمه یادهای در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه یادهای
عیسی پیادهایست به ظل لوای تو تو پادشاه امری و عیسی گدای تو
نفس ز ناله تهی گشت و دیده پر ز سرشکم پیادهای بدوانم اگر سوار ندارم
صد شه به پیادهای براندازد آنرا که تو بازیی درآموزی
در کامکاری از همه آفاق کمتری در بردباری از همه عالم زیادهای
ای صبر، هر زمان ز زمان دگر کمی وی درد، هردم از دم دیگر زیادهای
چون آفتاب بر همه روشن شد آنکه تو از حسن و لطف از مه تابان زیادهای
بر هرچه در زمانه سواری به نیکوئی الا بر وفا و مهر کز این دو پیادهای
پیادهایست بصحرای همتش حاتم که چون غبار بدنبال کاروان ماند
از آنجایی که اسب نمیتواند خانههای اطراف خود را هدف قرار دهد نسبت به تهدید مهرههای دیگر آسیبپذیرتر است، به همین دلیل اگر خانهای در اختیار داشته باشد که حریف امکان تهدید آن را ندارد، مثل حفرههایی که در ساختار پیادهای حریف وجود دارد، میتواند مؤثرتر عمل کند.
بر خود سوار تا نشوی در جهاد نفس واعظ به راه بندگی حق پیادهای!
وصف تو را چنانکه تویی چون کنم خیال کز هرچه در خیال من آید زیادهای