یادر
معنی کلمه یادر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه یادر
در این دوران بود فریادرس را معنیی جویا به گوش هر که فریادت رسد فریادرس باشد
ای چاره ما بر من بیچاره ببخشای فریادرس بنده تو و رحمت تو بس
حسن هرجا دست بیداد تجلی واکند نیست جز حیرتکسی، فریادرس آیینه را
، ایجاد فرهنگ پیادرو در شهروندان
این خود بیان علم است و تحقیق عبارت، امّا بیان فهم بزبان اشارت آنست که پیر طریقت گفت چون او را از ارادت پرسیدند، گفتا: «نفسی است میان علم و وقت، در ناحیه ناز، در محله دوستی، در سرای نیستی، چهار حد دارد آن سرای: یکی با آشفتگان شود، یکی با غریبان، سدیگر با بیدلان، چهارم با مشتاقان. آن گه گفت: ای مهربان فریادرس! عزیز آن کس کش با تو یک نفس. ای یافته و یافتنی! از مرید چه نشان دهند جز بیخویشتنی! همه خلق را محنت از دوریست، و مرید را از نزدیکی! همه را تشنگی از نایافت آب، و مرید را از سیرابی! الهی! یافته میجویم! با دیده ور میگویم! که دارم چه جویم که بینم چگویم! شیفته این جست و جویم! گرفتار این گفت و گویم:
خوشههای خشم او در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و جایزه پولیتزر را از آن خود کرد. استاینبک به سبب خلق این آثارش جایزهٔ نوبل سال ۱۹۶۲ را برد. از نوشتههای دیگر او به چمنزارهای بهشتی، به خدایی ناشناس، تورتیلافلت، دره دراز، ماه پنهان است، دهکدهٔ ازیادرفته، کره اسب کَهَر، شرق بهشت، مروارید و پنجشنبهٔ شیرین میتوان اشاره کرد.
بادپیمایی است صائب ناله بی فریادرس چون جرس بیهوده نالیدن نمی آید ز من
تا از تو دلبر مانده ام بی خواب و بی خور مانده ام چون در غمت درمانده ام، درمانده را فریادرس
پیاده برفتی ز پیش و ز پس کجا بود در جنگ فریادرس
خطابم باتو و با هیچکس نیست که جز تو هیچکس فریادرس نیست
روز آمد کز شبت به فریاد رسم فریاد مرا ز دست فریادرسان
همه باژبان را بکشته ست پاک تو فریادرس گرنه آمد هلاک