یابش

معنی کلمه یابش در لغت نامه دهخدا

یابش. [ ب ِ ] ( اِمص ) یابیدن. ( ناظم الاطباء ). یافتن. || دریافت و ادراک و هوش و فراست و دانش. ( ناظم الاطباء ) :
چونکه گوهر نیست تابش چون بود
چونکه نبود ذکر یابش چون بود.مولوی.

معنی کلمه یابش در فرهنگ عمید

۱. یافتگی.
۲. یافته شدن.

معنی کلمه یابش در فرهنگ فارسی

یافتگی، یافته شدن
یابیدن یافتن

معنی کلمه یابش در ویکی واژه

کشف.

جملاتی از کاربرد کلمه یابش

بحر و موج و حباب دریابش در همه عین آب دریابش
نبود بر سر رفتن ز جایگه چون قطب ور آسیابش بر سر فلک بگرداند
از افراسیابش نه برگشت سر کنون شهریارش چنین داد بر
صفات اوست محیطی‌ که نیست پایابش جلال اوست سپهری‌که نیست پایانش
جام عین شراب دریابش همچو آب و حباب دریابش
آفتابی ز ماه بسته نقاب ماه بین آفتاب دریابش
وصال خدا بهتر از وصل تست شنو تا چه گویم بیابش درست
صدف را به که بگشاید دکان در عالم دیگر در این بازار ارزانست گوهرهای نایابش
این جام و شراب جسم و جان دریابش آن غیب و شهادت جان دریابش
تابد از هر بدن برون تابش تابشش را ببین و دریابش