گیلگمش

گیلگمش

معنی کلمه گیلگمش در دانشنامه عمومی

گیلگمش (اپرای بروچی). گیلگمش ( به صربی سیریلیک: Гилгамеш ) اپرایی در سه پرده اثر رودولف بروچی است. لیبرتو آرسنیژه آرسا میلوشویچ بر اساس حماسه بین النهرینی گیلگمش ساخته شده است. در ۲ نوامبر ۱۹۸۶ در تئاتر ملی صربستان در نووی ساد به نمایش درآمد.
• گیلگمش، پادشاه سومری - باریتون
• انکیدو، دوست و برادرش - تنور
• کشیش معبد ایشتار – سوپرانو
• ریشات، مادر گیلگمش – میزانسن
• ایشتار، الهه سومری عشق و باروری – میزانسن
• سیدوری سابیتو، نگهبان ورودی باغ خدایان - سوپرانو
• آررو، الهه آفرینش سومری – سوپرانو
• اوتناپیشتیم، جد گیلگمش – باس
• همسر اوتناپیشتیم – میزانسن
• شکارچی / اورشانابی / ملوان اوتناپیشتیم - تنور
• کشیش اول - تنور
• کشیش دوم - باس
• آنو، خدای آسمان / ایا، خدای آب و خرد / شاماش، خدای خورشید - باس
• مرد عقرب – صدای مرد ( نقش سخنگو )
• زن عقرب – صدای زن ( نقش سخنگو )
• هومبابا، یک شیطان - روبات
• مار - رقصنده
• مردم اوروک، سربازان، نگهبانان، کشیشان، کاهنان، باکره ها در خدمت ایشتار، رقصندگان
گیلگمش (اپرای سایگون). گیلگمش ( شماره ۶۵ ) اپرایی در سه پرده و دوازده صحنه است که توسط احمد عدنان سایگون ساخته شده و با متنی به زبان ترکی توسط منیر هایری اگلی ساخته شده است. این اپرا بر اساس حماسه گیلگمش از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۳ ساخته شد، اما در نسخه اولیه در سال ۱۹۷۰ به نمایش درآمد. ریشه این اثر در اپرایی به همین نام از نویت کودالی با متن اورهان آسنا بود. که برای اولین بار در سال ۱۹۶۴ در آنکارا به نمایش درآمد، اما سایگون و خواننده آهنگسازی او مأمور شدند هم موسیقی و هم متن را بازنویسی کنند.
گیلگمش (اپرای نورگارد). گیلگمش اپرایی است که در سال ۱۹۷۲ توسط پر نورگارد منتشر شد. اولین بار در ۴ مه ۱۹۷۳ در آرهوس اجرا شد. این اپرا در سال ۱۹۷۴ جایزه موسیقی شورای نوردیک را دریافت کرد.
گیلگمش (اپرای کودالی). گیلگمش یک اپرا به زبان ترکی و محصول ۱۹۶۴ توسط نویت کودالی است.
همزمان با کدالی، احمد عدنان سایگون نیز در حوالی سال ۱۹۶۴ روی یک پروژه گیلگمش کار می کرد که به عنوان اپرای ۶۵ گیلگمش به پایان رساند.

معنی کلمه گیلگمش در دانشنامه آزاد فارسی

گیلگَمِش (Gilgamesh)
نامی ترین پهلوان بین النهرین در روزگار باستان. در زبان اَکّدی داستان های بسیار دربارۀ او گفته اند و در کل شرح یک سفر پرماجراست، سفر پرماجرای شاهی که نمی خواست بمیرد. کامل ترین متن موجود حماسۀ گیلگمش در دوازده لوح ناقص اکدی از کتابخانۀ آشور بانی پال در نینوا به دست آمده است. بخش های مفقود این الواح را تا حدودی با قطعاتی که در نقاط دیگر بین النهرین و آسیای صغیر یافت شده، پر کرده اند. افزون بر این قسمت هایی از حماسه در قالب پنج سرودۀ کوتاه به زبان سومری در الواحی از نیمۀ نخست هزارۀ دوم پیش از میلاد به دست آمده است. گیلگمش در این اشعار و حماسه احتمالاً شخصی است که در نیمۀ نخست هزارۀ سوم پیش از میلاد در اوروک در جنوب بین النهرین حکومت می کرده و از این قرار، معاصر اَگّا، حاکم کیش، بوده است. این گیلگمش اوروکی نامش در فهرست سومری شاه های پس از طوفان نوح نیز آمده است. با این همه هیچ شاهد تاریخی در مورد دلاوری های نقل شده در شعرها و حماسه وجود ندارد. روایت نینوایی حماسه با مقدمه ای در ستایش گیلگمش آغاز می شود، که قهرمانی است نیمه خدا، سازنده و جنگاوری بزرگ، و دانای همۀ امور زمین و دریا. آنو، خدای خدایان، برای مهار ستمگری گیلگمش، اِنکیدورا به منزلۀ هماورد وی می آفریند. انسانی ابتدایی و جانورخوی که در میان حیوانات می زیسته است. انکیدو در اندک زمانی با رسوم زندگی شهری آشنا می شود و به اوروک می رود که گیلگمش آن جا انتظارش را می کشد. لوح دوم شرح زورآزمایی دو مرد است که گیلگمش در آن به پیروزی می رسد. از این پس انکیدو یار و همراه (در متون سومری، خدمتگزار) گیلگمش می شود. در الواح سه تا پنج دو مرد به جنگ هوواوا (هومبابا)، نگهبان خداگماردۀ جنگل سدری، در دوردست ها می روند. بقیۀ شرح مبارزۀ آن ها در قطعات موجود نیامده است. در لوحۀ ششم گیلگمش، که به اوروک برگشته است، پیشنهاد ازدواج ایشتر، الهۀ عشق، را رد می کند و سپس، به کمک انکیدو ورزایی را می کشد که الهه به قصد جانش روانه کرده است. لوح هفتم با رؤیای انکیدو آغاز می شود که در آن خدایانْ آنو و اِئا و شَمَش، او را به سبب کشتن گاو، محکوم به مرگ کرده اند. آن گاه بیمار می شود و در رؤیایی «خانۀ خاکی» را منتظر خویش می بیند. سوگواری گیلگمش برای او و آیین رسمی خاکسپاریش در لوح هشتم روایت می شود. سپس گیلگمش (در لوح های نُه و دَه) سفر پرمخاطره ای را در جست وجوی اوتناپیشتیم، بازمانده ای از طوفان نوح، آغاز می کند تا راه گریز از مرگ را از او بیاموزد. سرانجام وی را درمی یابد و حکایت طوفان نوح را از زبانش می شنود و اوتناپیشتیم نشانی گیاهی را که جوانی می بخشد به او می دهد (لوح یازده). گیلگمش گیاه را به دست می آورد، اما ماری آن را می رباید، و گیلگمش تلخ کام به اوروک برمی گردد. در پیوست به حماسه (لوح دوازده)، قصۀ گم شدن اشیایی به نام پوکّو و میکّو (شاید طبل و چوب طبل) نقل می شود که ایشتر به گیلگمش داده است. پایان بخش حماسه بازگشت روح انکیدو است که قول می دهد آن اشیا را برایش پیدا کند و سپس از جهان غم انگیز مردگان برایش می گوید.

معنی کلمه گیلگمش در ویکی واژه

گیلگامیش
از اساطیر اکد باستان و همچنین کهن‌ترین سروده‌های حماسی ملی تحت همین عنوان.
برخی از محققان عقیده دارند که زبان سروده‌های اکدی با دو لهجه متفاوت سروده شده‌اند. زودن این اصطلاح را متداول کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه گیلگمش

شانزده سال پس از آن، جرج اسمیت آغاز به خواندن لوح‌ها کرد و تا سال ۱۸۷۲ بسیاری از آنان را دسته‌بندی کرد. یکی از این گروه‌ها را «شعر ایزدوبار» نامید که همان حماسه گیلگمش است، نام قهرمان تا سال ۱۸۹۹ به اشتباه خوانده می‌شد. ترجمه اسمیت بازتاب گسترده‌ای داشت چون در شعر داستانی از طوفان نیز آمده بود که بسیار به داستان نوح در سفر پیدایش شبیه بود.
انکیدو در رؤیایی شورای خدایان را می‌بیند که در آن حکم به زوال وی می‌دهند. در هذیانی عذاب‌آور، در بزرگ ساخته‌شده از سرو را تصور می‌کند که برای معبد انلیل ساخت، نفرینش می‌کند که نتوانست پشتیبانی خدا را برایش به دست آورد. سپس افکارش را معطوف به صیاد و روسپی می‌کند که وسیله‌ای شدند تا او با تمدن آشنا شود، همان‌ها که وی بدبختی خود را از آنان می‌داند. شمش او را به نرم شدن می‌خواند، انکیدو برای روسپی دعای خیر می‌کند. رؤیای دومی می‌بیند؛ در آن، فرشته مرگ وی را به جهان زیرین می‌کشاند؛ جلوه‌ای از دوزخ می‌بیند. پس از توصیف رؤیا برای گیلگمش، بیمار می‌شود. بی‌رمق در بستر مرگش، به گیلگمش از ننگ سرنوشت خود شکایت می‌برد، که چرا در میدان نبرد نمرد. می‌میرد.
به میانه قرن هجدهم پیشا دوران مشترک تعلق دارد. شامل رویاهای گیلگمش است در حالی که به جنگل سدر نزدیک می‌شود.
تنها استثنای این سرنوشت جدید، بازمانده «طوفان» است که جاودان شده است و این موضوع (داستان «طوفان») موضوع ادامه آموزش‌های اوتَنَپیشتی به گیلگمش است. اما همانگونه که اوتنپیشتی خود به وی می‌گوید، جاودانگی در شرایط خاصی و برای یک‌بار روی داده و هرگز تکرار نخواهد شد. گیلگمش ممکن است به «راز خدایان» (دانش به آنکه چگونه اوتنپیشتی همراه خدایان «زندگی یافت») پی ببرد اما نمی‌تواند پا بر جای پای وی گذارد.