گیرکردن

گیرکردن

معنی کلمه گیرکردن در لغت نامه دهخدا

گیر کردن. [ ک َدَ ] ( مص مرکب ) در تداول عامه ، به مانعی برخورد کردن. به سبب مانعی از حرکت بازایستادن. حرکت چیزی به سبب اصطکاک یا برخورد با مانعی کند و یا متوقف شدن.
- گیر کردن چیزی در جایی ؛ فروماندن وبیرون نیامدن چیزی در جائی ، همچون گیر کردن لقمه درگلو، گیر کردن سنگ در آبراهه. مثال : ته دیگ در گلوی حاجب الدوله گیر کرد و مرد.
- گیر کردن کار نزد کسی ؛ حل مشکل و انجام گرفتن آن به دست آن کس افتادن : کارم نزد فلان کس گیر کرده وانجام یافتن آن به دست او است. موکول به اقدام او است.
|| دچار مشکلی شدن. در مخمصه ای گیر کردن. ( یادداشت مؤلف ). عامه گویند: عجب گیر کردم. || بند شدن. اتصال و پیوستگی یافتن. به مانع تصادم کردن.
- گیر کردن ناخن ؛ کنایه از بند شدن ناخن به چیزی یا جایی. ( از آنندراج ) ( بهار عجم ) ( ناظم الاطباء ) :
هیچ جا ناخن من گیر نکرده ست چو گل
مگر از دست تو در سینه من گیر کند.طغرا ( از بهار عجم ). || بمجاز، عاشق و دلباخته شدن.( یادداشت مؤلف ).
- گلو پیش کسی گیر کردن ؛ خواستار و فریفته و شیفته آن کس شدن : حاجب الدوله گلویش پیش فلان گیر کرده ؛ طالب و خواستار او است.
- گیر کردن سگ ؛ سخت پارس کردن او. سخت عوعو کردن سگ ( در تداول مردم قزوین ).

معنی کلمه گیرکردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بمانعی تصادف کردن و از سیرو حرکت باز ایستادن : پایش لای زنجیر گیر کرد . ۲ - دچار مشکلی شدن بمخمصه ای گرفتار شدن . ۳ - عاشق شدن دلباخته گردیدن . یا گیر کردن سگ . سخت پارس کردن سگ . گیر گیر کردن .

معنی کلمه گیرکردن در فرهنگستان زبان و ادب

{hang} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] وضعیت بازماندن نرم افزار یا سخت افزار از ادامۀ فعالیت هنگامی که در انتظار وقوع رویدادی است که هرگز اتفاق نخواهد افتاد

معنی کلمه گیرکردن در دانشنامه عمومی

گیر کردن یا هنگ کردن ( به انگلیسی: hang یا freeze ) اصطلاحی در رایانش است و به حالتی گفته می شود که در آن یک برنامه یا کل سامانه به ورودی ها پاسخ نمی دهد. در یک حالت رایج هنگ کردن در یک رایانه شخصی که دارای واسط گرافیکی کاربر است، تمامی پنجره هایی که متعلق به برنامهٔ گیرکرده هستند از کار می ایستند و به صفحه کلید یا موشواره پاسخ نمی دهد. مکان نما نیز ممکن است در حالتی که نشان دهندهٔ منتظر بودن برای پاسخ یک عملیات است بماند، مثلاً به شکل ساعت شنی یا که دایرهٔ در حال گردش درآید.
در سیستم عامل های نوین روش هایی برای کاربران در نظر گرفته شده است که با استفاده از آن ها بدون ریبوت کردن یا ثبت خروج برنامهٔ گیرکرده را پایان دهند. در شرایط وخیم که کل سامانه تحت تأثیر قرار گرفته باشد هیچ پنجره ای از هیچ برنامه ای به ورودی ها پاسخ نمی دهد و اغلب مکان نمایِ موشواره نیز در جای خود قفل می شود. در چنین شرایط تقریباً همیشه تنها راه برای خروج از این وضعیت بازراه اندازی سیستم است که معمولاً از راه فشردن دکمهٔ روشن/خاموش یا دکمه بازنشانی انجام می شود. در هنگ کردن ما شاهد هیچ گونه پیام خطا نیستیم.
هنگ کردن متفاوت از کرَش است. [ نیازمند منبع]

جملاتی از کاربرد کلمه گیرکردن

او با درگیرکردن جامعه محلی، به ویژه مادران در فعالیت­های کتابخوانی توانسته است بر میزان توانمندی خانواده­ ها اثر بگذارد. علاوه بر افزایش درک و آگاهی خانواده­ ها نسبت به اهمیت کتابخوانی کودکان، کمک به سوادآموزی خانواده ­های بی­سواد یا کم­ سواد و نیز حمایت از کارآفرینی افراد کم ­درآمد و بدسرپرست از جمله تأثیرات این رویکرد بوده است. بارها پیش آمده است که او مادران کم ­درآمد و سرپرست خانوار را به تولید عروسک­های محلی، ساخت وسایل تزئینی یا آموزش هنرهای بومی به فرزاندانشان تشویق کرده است تا به این وسیله احترام، عزت نفس و استقلال آنان حفظ شود و در روند آموزش کودکان نیز سهیم شوند.
او تلاش می­کند تا فضا و بستری مناسب را برای بروز خلاقّیت بچه­ ها فراهم کند. از آموزش مستقیم پرهیز می­کند و با قصه­ خوانی و درگیرکردن کودکان در فعالیت­های مختلف به پرورش مهارت­ها و توانمندهای مختلف آن­ها کمک می­کند.