گیرندگی
معنی کلمه گیرندگی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه گیرندگی
دانه ای کز دام افزون است در گیرندگی پیش ارباب بصیرت سبحه تزویر ماست
چهره ماه از طمع داغ کلف دارد مدام روسیاهی جمله در گیرندگی پوشیده است
به شوریدگیهای سرهای گرم به گیرندگیهای دلهای نرم
نیست ممکن برگرفتن دیده از دیدار تو ختم شد گیرندگی بر مصحف رخسار تو
از توبه شود سرکشی نفس زیاده گیرندگی سگ شود افزون ز قلاده
اینقدر گیرندگی در خاک هم می بوده است؟ ماه نتواند گذشتن از کنار بام او