گویس
معنی کلمه گویس در فرهنگ معین
معنی کلمه گویس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه گویس در دانشنامه عمومی
معنی کلمه گویس در ویکی واژه
چوبی که بدان دوغ را جهت برآوردن مسکه زنند، شیرزنه.
جملاتی از کاربرد کلمه گویس
همه وصلست و جانان گفتگویست حقیقت چرخ سرگردان چو گویست
فلک از جود او عطا جویست راز بارای او سخن گویست
این واحد در شهرهای مینسک، بارانویچی، بریانسک، موگلیف، واوکویسک و لاگویسک فعالیت میکرد و ۷۴٬۷۴۰ نفر را اعدام کرد.
ز میخانه دگربار این چه بویست دگربار این چه شور و گفت و گویست
ز تو جان زنده و اندر گفتگویست به تست اینجایگه هم جستجویست
فکندست و همی در گفتگویست حقیقت خود بخود در جستجویست
جهان پر عیب و خلقی عیب جویست که بی عیبی، خدای غیب گویست
کوه سیم است چرا بیهده گویم گویست عشقش آورد بدین بیهوده گفتار مرا
که با من این زمان در گفت و گویست ز بهر ما چنین درجست و جویست
مرا بیواسطه اینجا یقین اوست از آن ای شیخ دین در گفت و گویست
حقیقت هر که را این آرزویست درین معنی چه جای گفت و گویست