گوهری

معنی کلمه گوهری در لغت نامه دهخدا

گوهری. [ گ َ / گُو هََ ] ( اِخ ) ( میرزای... ) از گویندگان فارسی زبان بوده است و دیوان شعر فارسی دارد بنام «الذریعة الرضویة» که علی اکبر مروج مؤلف ( نفایس اللباب ) از آن اشعاری نقل میکند و می گوید: اشعار مزبور از میرزای گوهری است. ( الذریعه ج 9 ص 947 و ج 10 ص 30 ).
گوهری. [ گ َ / گُو هََ ] ( ص نسبی ) منسوب به گوهر. از گوهر. چیزی را گویند که از گوهر ساخته باشند. ( برهان قاطع ) ( بهار عجم ) ( فرهنگ نظام ) ( فرهنگ شعوری ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ رشیدی ) مرصع. زرنگار. هرچیز منسوب به گوهر. ( فرهنگ نظام ) :
همان گوهری تخت و دیبای چین
همان یاره و گرز و تیغ و نگین.فردوسی.صبحدم آب خضر نوش از لب جام گوهری
کز ظلمات بحر جست آینه سکندری.خاقانی. || اصیل. || خداوند اصل و نسب. ( برهان قاطع ). خداوند اصل و نژاد. ( بهار عجم ) ( فرهنگ شعوری ) ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ). شخص صاحب اصل و نسب. ( فرهنگ نظام ). اصیل و پاک نژاد. ( ناظم الاطباء )نجیب. نژاده. والاتبار. حسیب و نسیب :
گفت هنگامی یکی شهزاده بود
گوهری و پرهنر و آزاده بود.رودکی.اما جهد باید کرد تا اگرچه اصیل و گوهری باشی بتن خود گوهر باشد. ( قابوسنامه ص 19 ).
زن ، زن ز وفا شود ز زیور نشود
سر، سر ز وفا شود ز افسر نشود
بی گوهر، گوهری ز گوهر نشود
سگ را سگی از قلاده کمتر نشود.سنائی.طمغاج خان عادل سلطان گوهری
از عهد خویش تا ملک افراسیاب خان.سوزنی.به اقبال این گوهر گوهری
از آن دایره دور شد داوری.نظامی.هنر تابد از مردم گوهری
چو نور از مه و تابش از مشتری.نظامی.چونکه نسخته سخن سرسری
هست بر گوهریان گوهری.نظامی ( مخزن الاسرار ص 40 ).- اسب گوهری ؛ اسب اصیل و نجیب.
|| سخی و جوانمرد. ( ناظم الاطباء ). بخشنده. بذل کننده. || ذاتی ، مقابل عرضی. ( برهان قاطع ). ذاتی و جبلی ، ضد عرضی. ( ناظم الاطباء ). گهری. طبعی. فطری. خلقی :
گرم گردان مرا که تا بنهم
عودِ شُکر و دعا بر آذر تو
گرمی از شمس گوهری باشد
حاجت آمد مرا به گوهر تو.سوزنی. || جوهری. جواهرفروش و جواهرشناس. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ نظام ) ( فرهنگ شعوری ) ( ناظم الاطباء ). گوهرفروشی که آن را گوهری نیزگویند. ( بهار عجم ). و امروزه «جواهری » معرب گویند. رجوع به جوهر و جوهری شود.

معنی کلمه گوهری در فرهنگ معین

( ~ . ) (ص نسب . ) ۱ - گوهرفروش ، زرگر. ۲ - ذاتی ، سرشتی . ۳ - اصیل ، پاک نژاد.

معنی کلمه گوهری در فرهنگ عمید

۱. گوهردار.
۲. [مجاز] اصیل، پاک نژاد.
۳. آراسته به گوهر، جواهرنشان.
۴. گوهرفروش، جواهرفروش.

معنی کلمه گوهری در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به گوهر : ۱ - آنچه از جواهر ساخته شده باشد . ۲ - جواهر نشان مرصع : همان گوهری تخت و دیبای چین همان یاره و گرز و تیغ و نگین . ۳ - اصیل با اصل و نسب پاک نژاد : و ندیم باید که گوهری و فاضل و نیکو سیرت ... بود . یا اسب گوهری . اسب اصیل و نجیب . ۴ - دارای جوهر ( شمشیر و غیره ) : آن گوهری حسامم در دست روزگار کاخر برونم آرد یک روز در وغا . ( مسعود سعد ) ۵ - گوهر فروش جواهری . ۶ - جوانمرد سخی . ۷ - طبیعی فطری : گرمی از شمس گوهری باشد حاجت آمد مرا بگوهر تو . ( سوزنی ) ۸ - ذاتی مقابل عرضی . ۹ - آنچه که مانند گوهر شفاف و درخشان باشد : هم از آب حیوان اسکندری زلالی چنین ساختم گوهری . ( نظامی ) ۱٠ - عنصری آخشیجی : اگر بهستی مثلث کنیش گردد شئ که هر که شئ بود گوهری بود ناچار . ( ناصر خسرو )
منسوب به گوهر . از گوهر . چیزی را گویند که از گوهر ساخته باشند .

معنی کلمه گوهری در ویکی واژه

منسوب به گوهر، ذاتی، سرشتی.
گوهرفروش، زرگر.
از عناوین نام خانوادگی.
نژاده، اصیل.

جملاتی از کاربرد کلمه گوهری

بخت را گر تو پیوندی است استحقاق توست طوق گوهر هم ز خود بربندد آب گوهری
در سال ۲۰۱۳ وی در تیم ملی زیر ۱۷ سال ایران در رقابت‌های جام جهانی زیر ۱۷ سال حضور داشت. گوهری همچنین در تیم ملی زیر ۱۹ سال ایران در قهرمانی زیر ۱۹ سال آسیا در سال ۲۰۱۴ نیز حضور داشت.
احمد گوهری (زاده ۲۲ دی ۱۳۷۴ در کبودر آهنگ) بازیکن فوتبال اهل ایران است که در پست دروازه‌بان به‌صورت قرضی از باشگاه فوتبال پرسپولیس برای باشگاه آلومینیوم اراک در لیگ برتر خلیج فارس بازی می‌کند.
به بخت گوهری ک ن پادشاهی برَد فرمانت از مه تا به ماهی
عبدالله جوادی آملی. سید عز الدین حسینی زنجانی. هادی رستگار مقدم گوهری
تا کند هر شام دامن پر ز گوهر آسمان‌گوهری بهر نثارت
در ۲۶ شهریور ۱۴۰۰، گوهری به تیم صنعت نفت آبادان پیوست.
تبه گوهری نام او حرمله نمود از زه کینه تیری یله
ساینتیفیک آمریکن در وصف این کتاب، آن را «یک تفسیر دقیق دربارهٔ طراحی هوشمند» و «بسیار بامزه» معرفی کرد. در سال ۲۰۰۶، این کتاب نامزد دریافت جایزه کوئیل در بخش طنز شد، گرچه موفق به دریافت جایزه نگشت. واین آلن برنر از مجلهٔ آستین کرونیکل در توصیف این کتاب گفت: «در نبرد بیش از حد جدی بین علم و خرافات، کمی تسکین لازم است». سیمون سینگ از دیلی تلگراف نیز نوشت این انجیل «ممکن است کمی تکراری باشد… اما در کل یک کتاب درخشان، تحریک‌آمیز، شوخ‌طبع و گوهری ارزشمند است».
من و نگار من از بهر دیدن مه نو دو دیده دوخته بر روی گوهرین دولاب
ما به سیمرغی بسی اولیتریم زانک سیمرغ حقیقی گوهریم
در ۱۳ بهمن ۱۴۰۰، گوهری با قراردادی ۱٫۵ ساله به پرسپولیس پیوست. پرسپولیس در این دوره با توجه به مشکلات مالی‌اش با جدایی دروازه‌بانش، رادوشوویچ روبرو شد تا گوهری را جایگزین او کند. پرسپولیس از لیگ یازدهم ایران هرگز دو دروازه‌بان ایرانی نداشته‌است و با این انتقال، پس از ۱۰ سال هردو دروازه‌بان این تیم ایرانی شدند.
شد آن رخشان صدف بعد از درنگی نهان چون گوهری در زیرسنگی
در سرم بی‌مغزی شور هوس پیچیده بود وصل‌گوهریابد آن موجی‌که این خاشاک برد
ای خر پرست خر نسب خر سر این نگر تا از چه گوهری تو و من از چه گوهرم
یکی گوهری چون گل بوستانی نه زر وبه دیدار چون زرکانی