گوله
معنی کلمه گوله در لغت نامه دهخدا

گوله

معنی کلمه گوله در لغت نامه دهخدا

گوله. [ ل َ / ل ِ گول ْ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) مخفف گلوله است. ( انجمن آرا ) ( فرهنگ شعوری ). در تداول عامه مطلق گلوله است در تمام معانی آن چون : گوله آتش. گوله برف. گوله تفنگ. گوله ریسمان. گوله قند. گوله نبات. گوله نخ. گوله یخ. || گلوله خواه کوچک باشد از برای بازی کردن و خواه بزرگ باشد از برای توپ و منجنیق. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). پاره ای فلزگردکرده که در سلاحهای گرم به کار برند :
ز سنگ منجنیق و گوله رعد
که کوه از پا فتاد از صدمت آن.شهاب الدین ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ نظام ). || خشخاش. || انبار حبوبات و نمک و مانند آن و این کلمه از هندی گرفته شده است. || غوزه پنبه. || پیله کرم ابریشم. ( ناظم الاطباء ). || کوزه آب خوری. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( رشیدی ) ( فرهنگ شعوری ) ( ناظم الاطباء ). اهالی دیلمان وگیلان به کوزه ای گویند سفالین و دهان گشاد که آب یا روغن در آن ریزند. ( فرهنگ گیلکی منوچهر ستوده ). گوشنه. ( در تداول مردم قزوین ) :
شه چو حوضی دان حشم چون لوله ها
آب از لوله رود در گوله ها.مولوی.|| خارپشت. ( ناظم الاطباء ).
گوله. [ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گورک سردشت شهرستان مهاباد. واقع در 18000گزی شمال خاوری سردشت و 9هزارگزی خاور شوسه سردشت به مهاباد. کوهستانی و جنگلی و هوای آن معتدل است و سالم و سکنه آن 218 تن است. آب آن از رودخانه سردشت تأمین میگردد. محصول آن غلات ، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گوله. [ گ َ وَ ل ِ ] ( اِخ ) یا گولق. دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 7هزارگزی شمال ارومیه و 1500گزی خاور شوسه ارومیه به سلماس. جلگه و هوای آن معتدل و سکنه آن 200 تن است. آب آن از قنات و نازلوچای تأمین میگردد. محصول آنجا غلات ، کشمش ، توتون ، چغندر و حبوبات است و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه گوله در فرهنگ عمید

= گلوله
کوزۀ آبخوری.

معنی کلمه گوله در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - گولک . ۲ - کوز. آبخوری : شه چو حوضی دان حشم چون لوله ها آب از لوله رود در گوله ها . ( مثنوی )
دهی است از دهستان ناز لو بخش حومه شهرستان رضائیه واقع در ۷ هزار گزی شمال رضائیه و ۱۵٠٠ گزی خاور شوسه رضائیه بشاهپور .

معنی کلمه گوله در دانشنامه عمومی

گوله (شهر). گوله ( به ترکی استانبولی: Göle ) شهری است در کشور ترکیه که در استان اردهان واقع شده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۷٬۵۸۸ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۷٬۷۳۸ نفر می باشد.
گوله (مجارستان). گوله ( به مجاری: Gölle ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه کاپوشوار واقع شده است. گوله ۴۴٫۶۹ کیلومتر مربع مساحت و ۸۷۲ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه گوله در فرهنگ عمید

معنی کلمه گوله در ویکی واژه

(رایانش)

جملاتی از کاربرد کلمه گوله

سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلوان سسی !!!
سئل - یاغشیدا یویونارکن ده گونش له گوله جکلر
شه چو حوضی دان حشم چون لوله‌ها آب از لوله روان در گوله‌ها
خیز و جامی بزن، زبادهٔ ناب با پری پیکران شنگوله
کیم که ساغر کیمی آغزین آچا سیز میناتک گوله گوله کرم ایلن اونی معمور قیلین
از جمله غذاهای محلی شهر می‌توان به ته‌تالی، آبگوشت کشک، آبگوشت دوغ‌دار (دوگوله دودار)، آش جودوغ، آش خیار، پتله پلو، آش بی‌بی سه‌شنبه، آش مصطفی، شفته و اِشکِنه اشاره کرد.