گوشزد

معنی کلمه گوشزد در لغت نامه دهخدا

گوشزد. [ زَ ] ( ن مف مرکب ) کنایه از سخنی و حرفی بود که یک بار دیگر شنیده شده باشد و نیز سخنی باشد که به شخصی بگویند تا وقتی از اوقات دیگر به کار آن شخص یا دیگری آید. ( برهان ). سخنی که یک بار شنیده باشند بلکه بمعنی مطلق شنیده شده و مسموع است. ( آنندراج ). سخنی که یک بار به گوش رسیده باشد. ( انجمن آرا ). به گوش خوردن و یک بار شنیده شدن. ( فرهنگ نظام ).
- گوشزد ساختن ؛ گوشزد کردن. شنواندن :
ناله ای تا به نهان گوشزد گل سازد
پر بلبل شود ار ریشه گل نیست عجب.واله هروی ( از آنندراج ).- گوشزد شدن ؛ گفته شدن به کسی. به سمع رسیدن :
شب ناله من گوشزد مرغ چمن شد
بیچاره گرفتار گرفتاری من شد.باقر کاشی ( از آنندراج ).- گوشزد گردیدن ؛ گوشزد شدن. شنیده شدن : برهم خوردگی جماعت قزلباش شایع و گوشزد خاص و عام گردید. ( مجمل التواریخ گلستانه ).

معنی کلمه گوشزد در فرهنگ معین

(زَ ) (اِمص . ) یادآوری ، تذکر دادن ، خاطرنشان ساختن .

معنی کلمه گوشزد در فرهنگ عمید

۱. یادآوری.
۲. گفتن حرفی یا خبری به کسی برای آگاه ساختن او.

معنی کلمه گوشزد در فرهنگ فارسی

یاد آوری، گفتن حرفی یاخبری بکسی برای آگاه ساختن او
(اسم ) سخنی که بشخصی گویند تا وقتی بکار او یادیگری آید .۲ - سخنی که یکبار شنیده شده باشد . ۳ - ( مصدر ) بگوش خوردن شنیده شدن .

معنی کلمه گوشزد در ویکی واژه

یادآوری، تذکر دادن، خاطرنشان ساختن.

جملاتی از کاربرد کلمه گوشزد

هرزه خندی نشود گوشزد غنچه اسیر باغبان در کند از باغ گل خودرو را
ابوسعد پس از اجرا در این همایش، از آن جا که کلامش عربی بود حاضران خواستار ترجمه اشعار شدند اما این هنرمند به دلیل تسلط نداشتن به زبان فارسی توانایی ترجمه نداشت. رسانه‌های ملی ایران در این باره نوشتند که «درخواست مخاطبان برای توضیح بیشتر درباره قطعات، نیاز به حضور پژوهشگر موسیقی مناطق بر روی صحنه را بیشتر گوشزد می‌کرد».
دلم جلای وطن کرد گوشزد چون دید بشرق و غرب، ز عمان شود روان گوهر
زمانی هم نامه‌ای به محمدعلی جناح، اولین نخست‌وزیر پاکستان می‌نویسد و هدف‌های استعماری پیمان‌های نظامی آمریکا را به او گوشزد می‌کند.
معشوق دیگران گل بر باد رفته است شوخ است نغمه گوشزد کوهکن مباد
بیش وکم راز تو تا گوشزد غیر نگردد یک نفس جز دل خود کس نشنیده است فغانم
صد بار از آن بتر که شدی گوشزد مرا آمد ز ماجرای تو امروز بر سرم
این سخن گوشزد شاهد عصمت گردید شد پریشان چوسر زلفش و ماتم برداشت
از سخن گوشزد بکر طبیعت چون گشت خنده زد گفت که رو صبر کن وژاژ مخای
این نغمه چو شد گوشزد شاهد طبعم بگذاشت درین عرصه دلیرانه قدم را
به یار وعده‌خلافم گر اتفاق افتاد نخست گوشزدش این پیام خواهم کرد
گوشزدشان چو شد این داستان مردم آن قافله پیر و جوان
خمینی در هنگام فعالیت‌های سیاسی خود، به شکل مذهبی امکان وقوع توطئه‌های بیگانگان و عوامل ایرانی آنان را تبلیغ و گوشزد می‌کرد. باور وی که در میان اقناع سیاسی در ایران رایج است، با تسلط قدرت‌های جهانی بر فضای سیاسی ایران از دویست سال پیش از انقلاب اسلامی بیان می‌شد؛ این تسلط، نخست توسط بریتانیا و روسیه و بعداً توسط ایالات متحده، انجام شد. کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ نمونه‌ای از میزان تسلط این قدرت‌ها در امور سیاسی ایران بود.