معنی کلمه گوشانه در لغت نامه دهخدا
هنوزم عشق میدارد ز نکبت در پناه ارچه
خرد بر من برون آرد ز هر گوشانه غوغایی.نزاری قهستانی ( از شعوری و انجمن آرا و آنندراج ).وقت وقتی بی محابا گر در آتش می رویم
با گلستان خلیل اللَّه ز یک کاشانه ایم
دابةالارض ار جهان بر هم زند شاید که ما
چون نزاری حالیا ساکن در این گوشانه ایم.نزاری ( از شعوری ).دلاور چارصد مرد گزین داشت
به چل گوشانه ده ده در کمین داشت.نزاری ( از شعوری و آنندراج ).