گوش کو

معنی کلمه گوش کو در لغت نامه دهخدا

گوشکو. ( نف مرکب ) مخفف گوشت کوب. کوبنده گوشت. || ( اِ مرکب ) در تداول عامه آلتی چوبین و گاه فلزین که کوفتن دیگ افزار آبگوشت را بکار است. رجوع به گوشت کوب شود.

معنی کلمه گوش کو در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آلتی چوبین و گاه فلزی که برای کوفتن دیگ افزار آبگوشت استعمال شود. ۲ - ساطور قصابان .

جملاتی از کاربرد کلمه گوش کو

دیده کو تا یار بیند او عیان گوش کو تا بشنود راز نهان
دوست یک دم نیست خاموش از سخن گوش کو تا بشنود گفتار او
بهر گوشی می‌زنی دف گوش کو هوش باید تا بداند هوش کو
دل زغمخواران جز آئین جفاکاری ندید همچو گوش کو زکس در دهر همواری ندید
چشم کو تا گنج بیند در جهان گوش کو تا بشنود آواز آن
ور بگوید هم تورا آن گوش کو بهر فهم آن معانی هوش کو
گر از خود یا از آن شیرین دهن گفت تمامی را به گوش کوهکن گفت
همچو آن خرگوش کو بر شیر زد روح او کی بود اندر خورد قد
ز صیت حسن کلامت خبر کسی را نیست که همچو نرگس و گل چشم و گوش کور و کراست
بر دهان تست این دم جام او گوش می‌گوید که قسم گوش کو