گوساله پرست

معنی کلمه گوساله پرست در لغت نامه دهخدا

گوساله پرست.[ ل َ / ل ِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) آنکه گوساله پرستد. که ستایش گوساله کند. کسی که بچه گاو را ستایش می کند.( ناظم الاطباء ) : موسی چون از کوه طور بازآمد آن قوم را دید گوساله پرست شده اند. ( قصص الانبیاء ).چون آن بدیدند همه به یک بار سجده کردند گوساله پرست شدند. ( قصص الانبیاء ). چون موسی بازآمد... همه قوم راگوساله پرست و کافر دید. ( مجمل التواریخ و القصص ).
از بدی عالم گوساله پرست
رخت بر گاو ثری خواهم داشت.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 83 ).- امثال :
گر چشم خدای بین نداری باری
خورشیدپرست شو نه گوساله پرست.؟ ( از امثال و حکم ج 3 ص 1285 ).

معنی کلمه گوساله پرست در فرهنگ عمید

آن که گوساله را پرستش کند.

معنی کلمه گوساله پرست در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه گوساله را پرستد : چون موسی باز آمد ... هم. قوم را گوساله پرست و کافر دید .

جملاتی از کاربرد کلمه گوساله پرست

پس چون بر فرعون میشد، صحبت هارون بخواست، گفت: أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی، از آنکه رفتن بخلق بود، و با خلق همه وحشت است و نفرت، و در کشش بار وحشت نگریزد از رفیق و صحبت. پس چون موسی از مناجات باز گشت، و بنی اسرائیل را دید سر از چنبر طاعت بیرون برده، و گوساله پرست شده، عتابی که کرد با هارون کرد نه با ایشان که مجرم بودند، تا بدانی که نه هر که گناه کرد مستوجب عتاب گشت. عتاب هم کسی را سزد که از دوستی بر وی بقیتی مانده بود، از بیم فراق کسی سوزد که عز وصال شناسد:
أَ لَمْ یَرَوْا نمی‌بینند این گوساله پرستان أَنَّهُ لا یُکَلِّمُهُمْ که این گوساله با ایشان سخن نمیگوید؟! این دلیل است که خدای ناگویا نبود. وَ لا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا یعنی لا یأمرهم و لا ینهاهم اتَّخَذُوهُ ای عبدوه و اتخذوه الها وَ کانُوا ظالِمِینَ واضعین العبادة غیر موضعها.
موسی پیغام حق بگزارد و نشانهای روشن باز نمود و وعده‌ای را که اللَّه تعالی او را داده بود، از میان ایشان بیرون شد پس چون باز آمد ایشان گوساله پرست بودند. رب العالمین گفت اگر آن گفت شما راست که نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا پس چرا گوساله پرست شدید و در کتاب توریة شما را از شرک نهی کرده‌ام و بتوحید فرموده، اینست ستم عظیم و بیدادگری که شما بر خود میکنید.
مفسّران گفتند هفت روز عبادت گوساله کردند و سبب آن بود که موسی ایشان را وعده داده بود که از میقات حق تعالی بسی روز باز می‌گردم، ربّ العزّة گفت: «وَ واعَدْنا مُوسی‌ ثَلاثِینَ لَیْلَةً» پس ربّ العزة ده روز در افزود چنان که گفت: «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً» پس چون سی روز گذشته بود و موسی نیامد ایشان بعبادت گوساله همت کردند. هارون سه روز زمان خواست، ایشان سه روز در انتظار موسی بودند، چون موسی نیامد سامری ایشان را بعبادت گوساله دعوت کرد. هفت روز او را عبادت میکردند، پس از چهل روز موسی باز آمد و آشوب و شغب و مشغله ایشان شنید که گرد گوساله بر آمده بودند و رقص می‌کردند. موسی (ع) با آن هفتاد مرد که با وی بودند گفت هذا صرت الفتنة، این آشوب و جلبه گوساله پرستانست که بفتنه افتاده‌اند.
گر چشم خدای بین نداری باری خورشید پرست شو نه گوساله پرست
وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً. چونک جهودان را بیم دادند از آتش دوزخ، ایشان گفتند آتش بما نرسد مگر چند روز شمرده. یعنی آن چهل روز که گوساله پرستیدند که خدای عز و جل سوگند یاد کرده است که ایشان را عذاب کند، چون آن چهل روز عذاب کرد سوگند وی راست شد، از آن پس از دوزخ بیرون آئیم و قومی دیگر بجای ما، و اشارت بمصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و یاران کردند یعنی شما بجای ما نشینید مصطفی گفت: «بل انتم خالدون فیها مخلّدون لا نخلفکم فیها ان شاء اللَّه ابدا».
چون چشم خدای بین نداری، باری خورشید پرست شو! نه گوساله پرست
این زمان دولت گوساله پرستان زر است گاو اگر بانگ کند ره بزندشان بخُوار
بنمای به گوساله پرستان ید بیضا غالب به سخن صاحب فرتاب کجایی؟
از بر عالم گوساله پرست رخت بر گاو ثری خواهم داشت