گورکان

معنی کلمه گورکان در لغت نامه دهخدا

گورکان. ( اِخ ) لقب امیر تیمور ( 736 - 807 هَ. ق. ) مؤسس سلسله تیموریان ( 771 - 906 هَ. ق. ). محمد قزوینی در ضبط این کلمه چنین نویسد: گورکان که به مغولی به معنی «داماد» است در وجه تسمیه آن ابن عربشاه ( متوفی 854 ) که خود معاصر تیمور بوده است در کتاب عجائب المقدور فی نوائب تیمور آرد: «چون تیمور بر ماوراءالنهرمسلط شد و دختران پادشاهان را تزویج نمود در القاب او کلمه گورکان را اضافه نمودند که به مغولی به معنی داماد است ، چه وی داماد پادشاه گردید و با ایشان پیوند نمود. راقم سطور گوید ابوالمحاسن یوسف بن تغری بردی المتوفی سنة 874 که معاصر شاهرخ پسر امیر تیمور و اولاد او بوده است. در کتاب المنهل الصافی و المستوفی بالوافی نیز عیناً همین وجه تسمیه را ذکر کرده در اول ترجمه حال امیر تیمور گوید «و کورکان معناه باللغة العجمیة صهر الملوک »، سپس در اثناء ترجمه گوید، «و اظهر العصیان علی السلطان حسین و استفحل امره و استولی علی ماوراءالنهر و تزوج بنات ملوکها فعند ذلک لقب بکورکان تقدم الکلام علی کورکان فی اول الترجمه ». و قاضی احمد غفاری در تاریخ جهان آرا در شهر حال تیمور گوید: و اطلاق گورکان بروی به واسطه آن است که او داماد امیر حسین بن امیر مسلای بن امیر قزغن صاحب ماوراءالنهر است یا طغاجار برادر قراجار ( جد امیر تیمور به زعم مورخین تیمور به دختر داماد چنگیزخان بود ) و مستشرق شهیر فرانسوی کاترمر در ترجمه فصلی از مطلعالسعدین لعبد الرزاق السمرقندی راجع به ورود سفارتی از جانب خاقان چین به دربار شاهرخ گوید: «چینیان امیر تیمور را به لقب یوئن فوما می خوانند زیرا که وی دختر شونتی آخرین پادشاه سلسله یوئن را تزویج کرده بود. یوئن به اصطلاح چینیان نام سلسله پادشاهان مغول است از اعقاب چنگیزخان که در چین سلطنت کرده اند و فوما به چینی به معنی داماد است و ترجمه تحت اللفظی کلمه گورگان است که نیز به ترکی به معنی داماد است ، پس یوئن فوما به معنی داماد یوئن می شود، راقم سطور گوید دامادان چنگیزخان چنانکه رشیدالدین فضل اﷲ در جامعالتواریخ در ضمن تعداد دختران چنگیزخان اسامی آنها را ذکر می کند همه ملقب به گورگان بوده اند و بعد از اسم هریکی از آنها بلااستثناء کلمه گورکان ملحق است در عنوان دختر چهارم چنگیزخان گوید: «دختر چهارم تومالون او را به پسر پادشاه قنقرات داد نام او گورکان هرچندکورکان داماد باشد نام او هم گورکان بوده »، و گویا گورکان نزد پادشاهان مغول یکی از درجات خانواده سلطنتی بوده است ، مثل شاهزاده و معادل آن در ملل دیگر وجود ندارد و عبارت ابن تغری بردی که در تفسیر گورگان گوید «و معناه صهر الملوک » و نمی گوید «معناه الصهر» مؤید این احتمال و تقریباً صریح در آن است ، و شاید اینکه عثمانیها به بعضی از رجال دولت خود لقب فارسی داماد داده اند مانند ابراهیم پاشا و غیره منشأش همین مسئله باشد. ( از بیست مقاله قزوینی ج 1 صص 52 - 55 ).

معنی کلمه گورکان در فرهنگ فارسی

لقب امیر تیمور است که در ترکی بمعنای داماد میباشد .
( اسم ) داماد .
لقب شاه تیمور و هر پادشاه جلیل القدر را گورگان گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه گورکان

نخستین دستگاه پنبه ریسی در قرن چهاردهم میلادی در دهلی نو در هندوستان گورکانی اختراع شد.
ابوالقاسم از آن پس حق نسب شد که او را گورکانی خود لقب شد
در همین راستا شاه ابدالی با ایجاد وحدت سیاسی، به نام خود سکه زد. احمدشاه ذوق ادبیات و شعر نیز داشت و از این حیث به امپراتوری گورکانی هند شبیه بود. الماس کوه نور پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد. او که بعدها پس از به قدرت رسیدن، تخلص درانی به خود داد.