گنگل. [ گ َ گ َ ] ( اِ ) هزل و ظرافت و مزاح و مسخرگی. ( از برهان ). هزل و ظرافت. ( رشیدی ) : منتظر میباش چون مه نورگیر ترک کن این گنگل و نظاره را.مولوی ( از رشیدی ).کو قدوم کرو فر مشتری کو مزاح گنگلی سرسری چونک در ملکش نباشد حبه ای جز پی گنگل چه جوید جبه ای ؟( مثنوی چ نیکلسن دفتر6ص 321 ).
معنی کلمه گنگل در فرهنگ معین
(گَ گَ ) (اِ. ) شوخی ، مزاح ، مسخرگی .
معنی کلمه گنگل در فرهنگ عمید
شوخی، مسخرگی، هزل، مزاح: کو قدوم و کرّوفرّ مشتری / کو مزاح گنگلیّ سرسری (مولوی: ۸۸۰ ).
معنی کلمه گنگل در ویکی واژه
شوخی، مزاح، مسخرگی.
جملاتی از کاربرد کلمه گنگل
منتظرش باش و چو مه نور گیر ترک کن این گنگل و نظاره را