گنوسی

معنی کلمه گنوسی در لغت نامه دهخدا

گنوسی. [ گْن ُ / گ ِ ن ُ ]( ص نسبی ) آیین گنستیسیسم. رجوع به گنستیسیسم شود.

معنی کلمه گنوسی در فرهنگ معین

(گِ نُ ) [ یو - فا. ] (اِ. ) فلسفه و آیینی که پیروان آن مدعی بودند که معرفت عالی به طبیعت و صفات الهی دارند. این طریقه شامل فلسفة نوافلاطونی و معتقدات شرقی از جمله آیین یهود است . حکمت مذکور پیش از میلاد و بعد از آن رواج داشته و پس از ظهور مسیحیت بدان دین

معنی کلمه گنوسی در فرهنگ فارسی

فلسفه و آیینی است که پیروان آن مدعی بودند که معرفت عالی بطبیعت و صفات الهی دارند . این طریقه شامل فلسفه نوافلاطونی و معتقدات شرقی از جمله آیین یهود است . حکمت مذکور پیش از میلاد مسیح و بعد از آن رواج داشته و پس از ظهور مسیحیت بدان دین مربوط شد ولی هم آبائ کنیسه و هم روحانیان یهود انرا ارتداد شمردند . حکمت گنوسی بعد از قرن ۱۱ تا قرن ۱۵ م . بار دیگر متداول و فلسفه فرقه های مرتد اشتراکی شد . گنوسی در آغاز نظریه دینی آشفته ای بود و کسانی که بدان عنایت میکردند در صدد نبودند خود را تحت عنوان مشترکی قرار دهند اما فتح احتمالی مسیحیت موجب شد که هویت اصلی این طریقه و معتقدات مختلف آن روشن شود و در نتیجه همه پیروان تحت عنوان عمومی [ گنوستیسیزم ] گرد هم آیند . بنابر آنچه گفته شد در بحث از طریقه گنوسی ما با طرحی معین از افکار سرو کار نداریم بلکه با نهضتی چند جانبه که مرتبا در تغییر است مواجه هستیم . گنوسی از عده ای عقاید مختلف ترکیب شده و مسایل پیچیده و مفصلی را پدید آورده است . منابع اصلی عقاید گنوسی را باید در مصر بابل و ایران جستجو کرد ولی ادیان ملل دیگر نیز در آن تاثیر داشته است بعبارت دیگر باید گفت که حکمت گنوسی مبحونی از معتقدات نو افلاطونی و شرق درباره اخلاق و کاینات بود و در عین حال با آیین یهودی و آیین مسیحی ارتباط و جنبه دینی داشت ولی چون با اصول جزمی و شرایع و قوانین مبارزه میکرد از دین کلیسا مجزا بود . دستگاه فکری گنوسی کمابیش ثنوی بود . بر آن بود که ماده و روح از روز الست با هم مقارنه داشته اند و شر نیز مانند خیر نیرویی اصیل و قدیم است . شر همواره بصورت امری منفعل با نیرویی فعال موجود بوده و با خیر جنگیده است .
آیین گنستیسیسم .

معنی کلمه گنوسی در ویکی واژه

حکمت مذکور پیش از میلاد و بعد از آن رواج داشته و پس از ظهور مسیحیت بدان دین مربوط شد ولی هم آباء کنیسه و هم روحانیون یهود آن را ارتداد شمردند. حکمت گنوسی بعد از قرن ۱۱ تا قرن ۱۵ م. بار دیگر متداول و فلسفة فرقه‌های اشتراکی شد. در بحث از طریقة گنوسی، ما با طرحی معین از افکار سر و کار نداریم بلکه با نهضتی چند جانبه که مرتباً در تغییر است مواجه هستیم.
فلسفه و آیینی که پیروان آن مدعی بودند که معرفت عالی به طبیعت و صفات الهی دارند. این طریقه شامل فلسفة نوافلاطونی و معتقدات شرقی از جمله آیین یهود
گنوسی یا سی کوه واژه ای اصیل و ایرانی و همچنین دارای قدمتی طولانیست.
گنوسی در تعاریف کهن دینی با محوریت یکتا پرستی و ریشه در آیین ایرانیانی که پیرو دین زرتشت بودند دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه گنوسی

نویسندة این کتاب با بررسی متون نجع حمادی گمانه‌زنی‌هایی در مورد موضع‌گیری سیاسی و آرای فقهی گنوسیان دارد؛ او پس از طرح این آرا، مثل هانس یوناس و ادوارد کنتزه، بر این باور است که این آیین ریشه‌های شرقی دارد و «مسیح زنده»ای که در این متون می‌بینیم بی‌شباهت به «بودای زنده» نیست.
پیگلز معتقد است شباهت‌های بین گنوسیه و بودیسم باعث شده‌است عده ایتصور کنند این دو دین در اصل یکی هستند چون «... اگر اختلاف نام‌ها را در نظر نگیریم بودای زنده دقیقاً همان چیزهایی را می‌گوید که عیسای زنده می‌گوید» و در عین حال می‌گوید این شباهت‌ها دلیل قطعی بر اشتراک تاریخی دو دین نیست. ممکن است این شباهت‌ها اتفاقی باشد چون در مواردی در فرهنگ‌های مختلف اتفاق‌های مشابهی رخ داده است و تأثیر و تأثر مستقیمی در کار نبوده است.
پدران کلیسا، همه یونانی و لاتینی‌زبان نبودند. در سده دوم ایمان مسیحی به قلمرو سوری‌زبانِ پادشاهی اوسروهن گسترش یافت که پایتخت آن اِدِسا بود. بَردَیصان پیشوای برجستهٔ کلیسای سده دوم سوریه، و از مخالفین گنوسیسم بود اما دیدگاه‌های او آن‌قدر مبهم بود که بدان ظن بدعت می‌رفت. در این دوران پادشاه آبگار نهم که در سال ۲۱۲ درگذشت، مسیحی شد. در سده سوم، این پادشاهی جزو قلمرو امپراتوری روم شد و ارتباط بین مسیحیت سوری در اِدسا و مسیحیت یونانیِ انطاکیه، تحکیم یافت.
انجیل‌های گنوسی یکی از مهم‌ترین کتاب‌ها در شرح این ماجراست. نویسندة این کتاب با بررسی متون نجع حمادی گمانه‌زنی‌هایی در مورد موضع‌گیری سیاسی و آرای فقهی گنوسیان دارد؛ او پس از طرح این آرا، مثل هانس یوناس و ادوارد کنتزه، بر این باور است که این آیین ریشه‌های شرقی دارد و «مسیح زنده»ای که در این متون می‌بینیم بی‌شباهت به «بودای زنده» نیست.
نوشته‌های گنوسی علاقه بسیار بیشتری نسبت به زرتشت نشان می‌دهند. در میان مجموعه بزرگی از کتاب‌ها و نوشته‌های گنوسی مربوط به قرن چهارم میلادی که در مصر پیدا شده‌است، یک اثر غیرمسیحی با نام حرف‌های راستین زوستریانوس، خدای راستی به چشم می‌خورد. بنا به این نوشته‌ها، زوستریانوس نوه زرتشت است. این کتاب به سفر او به بهشت می‌پردازد و احتمالاً در قرن دوم میلادی نوشته شده‌است. در دیگر نوشته‌های گنوسی هم اشاراتی به زرتشت شده‌است.