گنجفه
معنی کلمه گنجفه در فرهنگ معین
معنی کلمه گنجفه در فرهنگ عمید
۲. نوعی بازی با ورق.
معنی کلمه گنجفه در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است . در این بازی هشت دست. دوازده برگی که نود و شش ورق دارد بکار می رود . هر یک از این دسته های هشتگانه سابقا نامی بترتیب زیر داشت : غلام تاج شمشیر اشرفی ( زر سرخ ) چنگ برات سکه ( زر سفید ) قماش . هر دسته ۱۲ برگ داشت دو تا بنام شاه و وزیر و بقیه بشمار. یک تا ده شناخته میگردید . برای این بازی دستگاهی مخصوص میساختند و آنرا گنجفه مینامیدند . برگهای نود و شش گان. این دستگاه طوری ساخته میشد که هر یک از آنها بتنهایی شناخته میگردید . امروزه گنجفه دارای ۵۲ برگ است که از چهار دسته بنام : گشنیز خشت دل سرو تشکیل میشود و هر دسته ۱۳ برگ دارد سه تای آنها : شاه : بی بی سرباز و ده تای دیگر از ده خال تا تک خال نام دارد . ۲ - نام برگهای گنجفه .
معنی کلمه گنجفه در ویکی واژه
در این بازی هشت دستة دوازده برگی که نود و شش ورق دارد به کار میرود. هر یک از این دستههای هشتگانه سابقاً نامی به ترتیب زیر داشت: غلام، تاج، شمشیر، اشرفی (زر سرخ)
، قماش. هر دسته ۱۲ برگ داشت: دو تا به نام شاه و وزیر و بقیه به شمارة یک تا ده شناخته میگردید برای این بازی دستگاهی مخصوص میساختند و آن را گنجفه مینامیدند.
جملاتی از کاربرد کلمه گنجفه
روزم سیاه گشته ز شوخی که هر زمان چون آفتاب گنجفه در دست دیگری ست
به آن نیرو که دا رد گنجفه باز چو موسی کی برآرد دست اعجاز
ز شخص راون و رام سر انداز ظفر گشته به میدان گنجفه باز