گنجفه

معنی کلمه گنجفه در لغت نامه دهخدا

گنجفه. [ َگ ج َ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) نام بازیی است معروف.... ( آنندراج ذیل گنجیفه ). در مجله یغما مقاله ای تحت عنوان گنجفه آمده است که خلاصه آن نقل میشود: گنجفه چیست ؟ مؤلف آنندراج نویسد: «گنجیفه بالفتح ف ، نام بازیی است معروف آنرا به حذف تحتانی گنجفه نیز خوانند». در فرهنگ نفیسی آمده است : «گنجفه ، ورقهایی که بدان بازی کنند و خود این بازی ». ظاهراً گنجفه قبل از عصر صفویه بازی معمول و متداول نبوده است. مؤلف شاهد صادق که فصل شصت وچهارم کتاب خود را به گنجفه اختصاص داده نویسد: «از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی است و گمان آن است که از گنجفه فرنگیان استخراج کرده و نام آن گنج فهم است به کثرت استعمال به گنجفه مشهور شده. و آن بر چند قسم است و برخی از آن را این حقیر اختراع کرده » با توجه به اینکه میر غیاث الدین منصور شیرازی در سال 940یا 948 یا 949 هَ. ق. وفات یافته است . معلوم می شود که اختراع بازی گنجفه به قبل از عصر صفویه نمیرسد. اهلی شیرازی که بگفته مؤلف تحفه سامی «در کبر سن در سنه اثنین و اربعین وتسعمائة در شیراز فوت شد» کتابچه ای به نام گنجفه دارد که شامل نودوشش دوبیتی است. وی در دیباچه می گوید: «این دوبیتی ها را آنگونه سرودم که هرگاه هر یک از آنها را بر یک برگ سفید و بینشان بنویسند به جای یک برگ گنجفه باشد و همه آنها بجای یکدستگاه گنجفه به کار رود که البته با گفته مؤلف شاهد صادق مغایرتی ندارد. و اگر هم اهلی سی سال قبل از مرگش دوبیتی ها را سروده باشد باز به قبل از دوره صفویه نمی رسد. ( با توجه به اینکه این بازی ، بازی دربار بوده و به محض اختراع آن شعرا می توانسته اند راجع به آن شعر بسرایند ). بنابراین من فکر میکنم بازی گنجفه در دوره صفویه رواج یافته باشد و اگر قبل از این دوره هم وجود داشته است ، قدمتش به بیش از چند سال قبل از عصر صفویه نمی رسد. سیدمحمد علی داعی مؤلف فرهنگ نظام از کتاب جواهرنامه اثر محمدبن منصور از تألیفات قرن نهم هجری چنین نقل کند: «در نواحی نیشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج می کنند و این قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و گنجفه و امثال اینها می تراشند» که بنابر عبارت «نرد شطرنج گنجفه » می توان گفت گنجفه قبل از صفویه ، بازیی متداول بوده که آنرا از فیروزه ساخته و به کار برده اند، و البته این مطلب با آنچه که مؤلف شاهد صادق ذکر کرده و آن را از مخترعات میر غیاث الدین منصور شیرازی دانسته است منافات دارد. نگارنده چون در صحت مندرجات فرهنگ نظام شک داشت به «جواهرنامه » یا «گوهرنامه » تألیف محمدبن منصور مراجعه کرد و جمله را چنین یافت «و در نواحی نشابور جوهری شبیه فیروزه از کانی قریب بکان آن استخراج میکنند و این جوهر را قطعه هایی کبیر میباشد و از آن نرد و شطرنج و کفچه و امثال اینها می تراشند» ، و صحیح هم همین است. چون نظیر این جمله در جای دیگر همین کتاب به کار رفته : «حجری رخو المحک است که ازآن نرد و شطرنج و دسته کارد و غیر اینها می تراشند». به هر حال بازی گنجفه در اوایل عهد صفویه رونق یافت. از میان پادشاهان صفویه ، شاه عباس اول به گنجفه علاقه زیادی داشت ، همچنین سران سپاه او در اغلب اوقات گنجفه می باختند. ولی در زمان شاه عباس دوم اوضاع دیگرگون شد، بازی گنجفه مثل سایر بازیها قمار به حساب آمدو ممنوع گردید. شاید علت کسادی بازار گنجفه در این دوره ، تعصب و دیانت وزیر اعظم شاه عباس ثانی خلیفه سلطان بوده است. تاورنیه می نویسد: در میان اقسام قمارهای ایرانی یک قسم بازی ورق دارند که گنجفه می نامند، ورقهای ما چهار نشان دارد، اما اوراق ایرانی دارای هشت نشان است ». در فهرست کتابخانه اهدایی مشکاة به دانشگاه چنین آمده است : «گنجفه یا گنجیفه ، نوعی ورق بازی ایرانی است که اکنون از میان رفته است. در این بازی هشت دسته دوازده برگی که نودوشش ورق داشته به کار میرفت. هر یک از این دسته های هشتگانه نامی به ترتیب زیر داشت : غلام ، تاج ، شمشیر، اشرفی ، چنگ ، برات ، سکه و قماش. و هر یک از این دسته ها 12 برگ داشت ، دو تا به نام شاه و وزیر و دیگران به شماره یک تا ده شناخته می گردد» . نویسنده در این جا «اشرفی » و «سکه » رابجای دو اصطلاح «زر سرخ » و «زر سفید» به کار برده است ، و گویا اصل اصطلاح معمول در بازی گنجفه هم همین «زر سرخ » و «زر سفید» است ، چنانکه در شاهد صادق هم آمده : «نوع دیگر نیز هست که گنجفه همرنگ از آن استخراج شده و آن بازی گنجفه متعارف است ، لیکن باید که آفتاب ورق «سرخ » برآید» و نیز از عبارت طغرای مشهدی که در فهرست منزوی نام آن ذکر شده اصطلاح «زر سرخ » و همچنین اصطلاح «زر سفید» بخوبی پیداست : «گنجیفه را دل از تیغ مهاجرت پاره پاره گردیده ، و از دفتر وجودش دو فرد را هیچکس یکجا ندیده. اصنافش از کساد بازاری دکانها برچیده اند، و دست امید ازدامن خریدار کشیده. «شمشیر» منتظر که آب رفته به جوی بازآید و «چنگ » گوش بر صدا که تار امید به آواز آید. از بی رونقی «قماش » پنبه را به جان افتاد و «تاج » را در کلاه اعتبار پشمی نماند. «زر سرخ » به رنگ زرد عهد بسته و «زر سفید» بر دریل سیاه نشسته ، ده «غلام » را به یک پشیز نمی خرند و دسته «برات » را به کاغذ حلوایی نمی شمرند» بنابراین اوراق گنجفه دارای هشت صنف بوده به نامهای : زر سرخ ، زر سفید، برات ، قماش ، چنگ ، شمشیر، تاج ، غلام و هر ی» از این اصناف دارای ی» شاه و یک وزیر بوده اند. اوراق گنجفه را از چوب می ساخته اند و گاهی استادان زبردست وماهر تصویرهای آن را رسم میکردند. در مورد شکل اوراق گنجفه و تصویرهایی که روی آن اوراق رسم میشده. مؤلف آئین اکبری نویسد: «پادشاه زر سرخ را چنان برکشندکه زر می بخشیده باشد و وزیر بر صندلی بیننده خزانه ، در ده صفحه از ی» تا ده صورت انواع عمله زر نویسد» و نیز نویسد: «پادشاه برات را نیز بر تخت تصویر نمایند که او را فرامین و اسناد و اوراق دفتر مینموده باشند و وزیر آن را بر صندلی نشسته ، دفتر در پیش و در صفحات ، کارگزاران ، کاغذگر، مهره کش ، سطرکش نویسند».و پادشاه قماش را می نویسد که «به شکوه بزرگی برکشندچنانچه قماش می دیده باشد و در صفحات جانداران بارکش » «پادشاه چنگ را بر تخت کشند که نغمه می شنوده باشد،و وزیر را در صندلی بر پژوهش حال اهل نغمه و در صفحات گوناگون خنیاگر، پادشاه زر سفید را بر تخت چنان نویسد که روپیه و دیگر سیمین نقدی بخشیده باشد و وزیر بر صندلی در پژوهش آن و در صفحات بسان زر سرخ کارگزاران نگارند. پادشاه شمشیر چنان نگارند که پلارک می آزموده باشند، و وزیر بر صندلی نشسته سلاح خانه می دیده باشد و در صفحات آن آهنگر و صیقلگر و جز آن نگارند. پادشاه تاج را بخشنده آن تصویر کنند و وزیر را بر صندلی که سرانجام آن باشد ودر صفحات دیگر عمله آن چون درزی و اتوکش. و پادشاه غلام را بر فیل سوار نگارند، و وزیر او را بر عرابه و در اوراق انواع غلامان نویسند بعضی نشسته ، برخی افتاده ، طایفه ای مست ، گروهی هشیار و جز آن » اکبرشاه هندی از این گنجفه ایرانی تقلید کرد و گنجفه ای ساخت که دارای دوازده صنف بود به نامهای : اشوپت ( به فتح همزه و سکون شین منقوط و فتح واو و بای فارسی و کسر تای فوقانی ). گچ پت ( به فتح گاف فارسی و سکون جیم ). نرپت ( به فتح نون و سکون را )، گده پت ( به فتح گاف فارسی و دال هندی و های خفی )، دهنی پت ( به فتح دال و های خفی و سکون نون )، دل پت. ( به فتح دال و سکون لام )، نواپت ( به فتح نون و واو و الف )، تی پت ( به کسر تای فوقانی و فتح یای تحتانی )، سرپت ( به ضم سین و فتح را )، اسرپت ( به فتح همزه و سکون سین و را )، بن پت ( به فتح به او سکون نون )، آه پت ( به فتح همزه و کسر هاء ). هر کدام از این اصناف دوازده ورق داشت و گویا نحوه بازی آن مثل گنجفه بازی ایرانی بوده است. بازی گنجفه ، از چگونگی بازی گنجفه اطلاع صحیحی در دست نیست ، و در کتابهایی که مورد استفاده نگارنده [ تقی خان ] قرار گرفته از نحوه این بازی شرحی نیامده است. ولی مؤلف شاهد صادق تفصیل چگونگی بازی گنجفه را به رساله ای به نام «علم ملاعب » حوالت داده ، متأسفانه نگارنده هرچه بیشتر برای به دست آوردن این رساله کوشش کرد کمتر یافت ، جز اینکه بخشی از نفایس الفنون به علم ملاعب اختصاص داده شده و در آن بحث از نرد و شطرنج گفتگو به میان آمده و از گنجفه نامی نیست. به غیر از این ، میرزا صادق صادقی در چگونگی بازی گنجفه شمه ای ذکر میکند که البته درست مفهوم نیست مگر اینکه به حدس و گمان متوسل شد و چگونگی بازی را دریافت. ظاهراً بازی گنجفه مانند بازیی که امروزه با ورق می کنند و به نام «حکم » معروف است ، بوده. زیرا اولاً، به گمان مؤلف شاهد صادق گنجفه بازی ایرانی ازگنجفه فرنگیان استخراج شده ، بنابراین بعید نیست که گنجفه تقلیدی از حکم باشد. ثانیاً در حکم ، بازی کنان همیشه سعی میکنند اوراقی که دارای خالهای ریز است از دست خود خارج کنند و درشت خالها را نگهدارند ( البته وقتی که حریف خال برنده ای پائین می آید ). در گنجفه هم همین طور است. ملا واهب قندهاری گوید :

معنی کلمه گنجفه در فرهنگ معین

(گَ جَ فَ یا فِ ) (اِ. ) = گنجفیه : نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است . در این بازی هشت دستة دوازده برگی که نود و شش ورق دارد به کار می رود. هر یک از این دسته های هشتگانه سابقاً نامی به ترتیب زیر داشت : غلام ، تاج ، شمشیر، اشرفی (زر سرخ )، چنگ ،

معنی کلمه گنجفه در فرهنگ عمید

۱. کارت های چاپ شده که با آن ها قمار میکنند.
۲. نوعی بازی با ورق.

معنی کلمه گنجفه در فرهنگ فارسی

کارتهای چاپ شده که با آنهاقمارمیکنند، گنجیفه نیزگفته شده
( اسم ) ۱ - نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است . در این بازی هشت دست. دوازده برگی که نود و شش ورق دارد بکار می رود . هر یک از این دسته های هشتگانه سابقا نامی بترتیب زیر داشت : غلام تاج شمشیر اشرفی ( زر سرخ ) چنگ برات سکه ( زر سفید ) قماش . هر دسته ۱۲ برگ داشت دو تا بنام شاه و وزیر و بقیه بشمار. یک تا ده شناخته میگردید . برای این بازی دستگاهی مخصوص میساختند و آنرا گنجفه مینامیدند . برگهای نود و شش گان. این دستگاه طوری ساخته میشد که هر یک از آنها بتنهایی شناخته میگردید . امروزه گنجفه دارای ۵۲ برگ است که از چهار دسته بنام : گشنیز خشت دل سرو تشکیل میشود و هر دسته ۱۳ برگ دارد سه تای آنها : شاه : بی بی سرباز و ده تای دیگر از ده خال تا تک خال نام دارد . ۲ - نام برگهای گنجفه .

معنی کلمه گنجفه در ویکی واژه

گنجفیه: نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده‌
در این بازی هشت دستة دوازده برگی که نود و شش ورق دارد به کار می‌رود. هر یک از این دسته‌های هشتگانه سابقاً نامی به ترتیب زیر داشت: غلام، تاج، شمشیر، اشرفی (زر سرخ)
، قماش. هر دسته ۱۲ برگ داشت: دو تا به نام شاه و وزیر و بقیه به شمارة یک تا ده شناخته می‌گردید برای این بازی دستگاهی مخصوص می‌ساختند و آن را گنجفه می‌نامیدند.

جملاتی از کاربرد کلمه گنجفه

روزم سیاه گشته ز شوخی که هر زمان چون آفتاب گنجفه در دست دیگری ست
به آن نیرو که دا رد گنجفه باز چو موسی کی برآرد دست اعجاز
ز شخص راون و رام سر انداز ظفر گشته به میدان گنجفه باز