معنی کلمه گنج قارون در لغت نامه دهخدا
تا به قارون برد و بند گنج قارون برگشاد
رنجهای هر یکی را گنجها داداز جزا.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 21 ).گرچه عیسی وار از اینجا بار سوزن برده ام
گنج قارون بین کز آنجا سوزیان آورده ام.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 255 ).شبی کو گنج بخشی را دهد داد
کلاه گنج قارون را برد باد.نظامی.گنج قارون که فرومیشود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است.
حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 35 ).