گمنامی. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) بی نام بودن. بی نام و نشان بودن. خامل ذکر بودن. خمول. غمیضه. ( منتهی الارب ). - امثال : شهرت بشر به که گمنامی . ( کیمیای سعادت ). گم نامی به که بدنامی . ( امثال و حکم دهخدا چ 3 ص 1323 ).
معنی کلمه گمنامی در فرهنگ عمید
بی نام ونشان بودن.
معنی کلمه گمنامی در فرهنگ فارسی
۱ - بی نام و نشان بودنحامل ذکر بودن مقابل شهرت : شهرت بشر به که گمنامی . ۲ - ناشناس بودن . ۳ - بی سر و پایی .
معنی کلمه گمنامی در فرهنگستان زبان و ادب
{anonymity} [رمزشناسی] غیرقابل تشخیص بودن از سایر هستارها در یک ویژگی مشخص
جملاتی از کاربرد کلمه گمنامی
روز در پرده گمنامی خویشند، چو شمع شب چو شد، عرصه جولان سحرخیزان است
وحشت مرا به عالم دیگر فکنده است گمنامی ام به شهرت عنقا برابر است
تو را تا ز گمنامی آرم برون به نام تو این سکه بر زر زدم
به گمنامی قناعت کن دل روشن اگر خواهی که در چشم نگین عالم سیاه از نام می گردد
ابوسعید پادشاهی توانا و با کفایت بود و خود را از گمنامی به سلطنت رسانید و توانست بر خراسان و فرارود و کابل و فارس و عراق و مازندران مسلط شود. او کسی بود که همواره از فرصتها بهره مناسب میگرفت. رفتار او با مردم، نسبتاً عادلانه و خوب توصیف شدهاست. سلطان ابوسعید طرفدار تصوف و اهل عرفان بود و مشایخ صوفیه را گرامی میداشت.
محتوا و نوع شعر نقش بزرگی در تعیین هویّت غزل خوانی ایفا میکند. برخلاف آنچه از نام این آواز بر میآید، اشعار آن منحصر به غزل نمیشود و از قالبهای شعری دیگر، به ندرت مثنوی و بیشتر انواع مسمّط، در آن استفاده میشود. غیر از شعر شعرای نامی، مثل حافظ، سعدی، شیخ بهایی، شهریار، پروین اعتصامی و دیگران، اکثر اشعار به شعرای گمنامی تعلق دارند که متعلق به فرهنگ شفاهیاند. از جمله مهمترین آنها میتوان به حسین بابا مشکین، شکوهی، رضا آگهی و طلوعی خراسانی اشاره کرد. در دهههای بیست و سی خورشیدی شاعرانی هم شعرهایی از زبان لوطیها سرودهاند که از آن میان، مهدی سهیلی شهرت بیشتری دارد.
نخل گمنامیم آخر ثمر شهرت داد رفته بودم پی نام و همه ننگ آمدهام
ز گمنامی بشهر خود غریبی شکسته خاطری محنت نصیبی
طبق برآوردهای انجام شده[توسط چه کسی؟] عمر ازدواج سفید در ایران بین ۱ تا ۳ سال میباشد. تغییرات اقتصادی؛ ورود سرمایهداری و پیدایش ناامنی شغلی، تغییرات فرهنگی مانند ظهور لیبرالیسم اخلاقی و بازاندیشی در سنت، ورود پدیدههای مربوط به شهرنشینی مانند عناصر نوسازی در ارزشها و گمنامی در شهر، از بین رفتن مفهوم و کارکرد محله، تغییرات در ساخت خانواده و پیدایش روابط مقطعی از مهمترین دلایل ازدواج سفید در ایران بودهاست.
سزاوار غلامی خواجگی یافت زگمنامی برآمد راجگی یافت
نهادم پای گمنامی به اقلیم سبکباری حریصم آنقدر اندر جهان (صامت) به غمخواری
تا که نامی شدم از نام نبردم سودی گر نمردم من و این گوشه گمنامیها
مهر ما گمنامیست و، تخت ما آسودگی افسر ما خاک پای حضرت پیغمبر است
هر دو این آثار به گمنامی زنان، تاریخ ادبیات زنان، تأثیر سبک و ارزشهای مردانه در نوشتههای زنان، خشم و نفرت در هنر و مخاطرات آن برای هنرمند، تحلیل رمان به عنوان ژانر اصلی نوشتار زنان، پیشبینی آیندهٔ زن و داستان با توجه به آزادیهای تازه یافته زنان در اوایل قرن بیستم، توجه به جنبههای مادی زندگی و تأثیر آن بر نویسندگی زنان، و امید به پیدایش داستانی شعرگونه و سبکی که به نوشتار زنانه نزدیکتر باشد میپردازند. در کتاب، موضوعهای مقایسه موقعیت زنان و مردان در منطقه آکسبریج، خشم مردان و ذهنیت دوجنسی اضافه شدهاست.
جرایم رایانهای، حریم خصوصی، گمنامی، آزادی و مالکیت معنوی تحت موضوعاتی قرار میگیرند که در آینده اخلاق رایانه ارائه خواهند شد.