گلچه

معنی کلمه گلچه در لغت نامه دهخدا

گلچه. [ گ ِ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) سلوی و کرک. ( ناظم الاطباء ). بلدرچین :
آن شهی نیست که دردشمن تو هست مجال
پیش شاهین چه زند بال پریدن گلچه.ابوالمعالی ( از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 313 ب ).
گلچه. [ گ َ چ ِ ] ( اِ ) زاغچه و عکه. ( ناظم الاطباء ).
گلچه. [ گ ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) مصغر گل ، یعنی گل خرد. ( ناظم الاطباء ).گل کوچک. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 439، 450 و 453 شود. || گل از ابریشم رنگین و جز آن که برجامه کنند. نقشی با ابریشم یا نخ یا با رنگ به صورت گل. ( یادداشت مؤلف ). یک قسم زینتی بشکل گل کوچک که از ابریشم بر جامه و جز آن دوزند. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه گلچه در فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] گل کوچک.
۲. گلی که با ابریشم رنگین بر پارچه بدوزند.
۳. (زیست شناسی ) هریک از گل های کوچک موجود در میان گل های کلاپوک خانوادۀ کاسنی.

معنی کلمه گلچه در فرهنگ فارسی

۱ - گل کوچک گل خرد . ۲ - هر یک از گلهای گل آذین کاپیتول را گویند که در روی یک پای. محدب مانند گل بابونه و یا مسطح مانند گل آفتاب گردان قرار دارند . پای. گل در گل آذین کاپیتول بنام کوپول نامیده میشود و آن از رشد غیر طبیعی انتهای ساقه بوجود آمده است . ۳ - گلی از ابریشم رنگین یا نخ و جز آن که بر جامه نقش کنند .
زاغچه و عکه .

معنی کلمه گلچه در فرهنگستان زبان و ادب

{floret, floscule, flosculus} [زیست شناسی] یک گل منفرد کوچک که بخشی از یک مجموعه گل فشرده یا بخشی از یک گُل آذین است

معنی کلمه گلچه در دانشنامه آزاد فارسی

گُلچه (floret)
هریک از گل های کوچکی که معمولاً در کنار یکدیگر گلی بزرگ تر و مرکب تشکیل می دهند. در گل مرکب، که ویژۀ اعضای تیرۀ کاسنی است، غالباً دو نوع گلچۀ متفاوت یافت می شود. گلچههای مسطح (دیسکی) در مرکز گل، و گلچه های شعاعی در قسمت های حاشیه ای قرار دارند. گلچه های اخیر نوعی گلبرگ منفرد، با نام زبانک (لیگول)، دارند. در مینای چمنی، گلچه های مسطح زردرنگ و زبانک ها سفیدند.

جملاتی از کاربرد کلمه گلچه

بسى سرو گلچهره‌ى لاله رنک که خاکش گرفته در آغوش تنک
شاهد چه حاجت است چنین کز درخت گل گلچهره ای بپاست به هر سو نظر کنیم
چنین است آیین گلچهره یار که خندد چو عاشق کند گریه زار
منزلی خوش خانه ای دلکش مقامی دلگشاست ساقی گلچهره کو و مطرب خوشگو کجاست
مه گلچهره من چون ز سفر بازآید من دلسوخته را نور بصر باز آید
گلچهره اعظموا در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه خاورشناسی تاشکند فارغ‌التحصیل شد. او افزون بر فعالیت آموزش زبان و ادب فارسی در مراکز و مؤسسات مختلف آموزشی و دانشگاهی ازبکستان و همکاری با رایزنی فرهنگی ایران، دو کتاب نیز تألیف کرده‌است.
ای دلبر گلچهره که مشاطهٔ صنعت بالای گل از سنبل تر بسته کلاله
امروز کرد جلوه جمال عروس غیب امروز آمد آن مه گلچهره در میان
شنیدستم از عشقبازان‌گیتی که‌گلچهرگان‌راست رسمی مقرر
ز گریه پای به گل مانده ام چو سرو و هنوز ز میل قامت گلچهرگان نه آزادم
خواجو چه خواهی اورنگ شاهی گلچهر خود را نبگر خور آئین