معنی کلمه گلوک در لغت نامه دهخدا
گلوک. [ گ ُ ] ( اِ ) نوعی ازحبوبات که گاو دشتی خورد. ( از شعوری ج 2 ورق 320 ).
گلوک. [ گْلو / گ ِ ] ( اِخ ) کریستف ویلیبالد ( 1714 - 1787 م. ). آهنگساز آلمانی که در وایدنوانگ متولد شد. وی مصنف اپرای ارفه ، آلسست و... بود. او اپرا را بشیوه ساده و هیجان انگیز طبیعی درآورد. عظمت سبک خود را در زبردستی در انشاء مشخص کرد و مدتی را در فرانسه تحت حمایت ماری انتوانت بسر برد.