گلوبند

گلوبند

معنی کلمه گلوبند در لغت نامه دهخدا

گلوبند. [ گ ُ / گ َ ب َ ] ( اِ مرکب ) گردن بند. سینه ریز. مخنقه. ( دهار ) ( زمخشری ). هِجار. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه گلوبند در فرهنگ معین

( ~ . بَ ) (اِمر. ) ۱ - گردن بند، سینه - ریز. ۲ - دستمال گردن .

معنی کلمه گلوبند در فرهنگ عمید

زیوری که زنان به گردن خود می بندند، آنچه برای زینت به گردن ببندند، گردن بند.

معنی کلمه گلوبند در فرهنگ فارسی

گردن بند، زیوری که زنان بگردن خودمیبندند، آنچه برایزینت بگردن ببندند
( اسم ) ۱ - دستمال گردن : گلوبند برگرد عارض و گردن بسته . ۲ - آنچه بدور گردن بندند قلاده . ۳ - پارچه ای که زنان برای حفظ موی سر و زیور برسر کنند و در زیر زنخ آنرا بندند . ۴ - زیوری که زنان بگردن خود آویزند .

معنی کلمه گلوبند در دانشنامه عمومی

گلوبند ( به انگلیسی: Gorget ) تکه ای از پرهای رنگی است که روی گلو یا در بخش بالای سینه در برخی از گونه های پرندگان یافت می شود. این یک ویژگی است که در بسیاری از مگس مرغ های نر، به ویژه آنهایی که در آمریکای شمالی یافت می شوند، دیده می شود. این گلوبندها معمولاً رنگین کمانی هستند. گونه های دیگر، مانند زاغ گلوارغوانی و کبک نیز این ویژگی را نشان می دهند. این اصطلاح از طوقه ای گرفته شده است که در زره نظامی برای حفاظت از گلو استفاده می شود.
سایش پر و قرار گرفتن در معرض نور خورشید می تواند باعث تغییر در رنگ ظاهری پرهای رنگین کمانی شود. به عنوان نمونه، پرهای تازه در مرغ مگس آنا قرمز رزی است که اینها با افزایش سن به رنگ برنزی مسی می گرایند.
چندین عملکردهای اجتماعی برای گلوبند پیشنهاد شده است. ممکن است به جذب جفت یا دفاع از منابع کمک کند. ممکن است نشان دهندهٔ وضعیت اجتماعی باشد یا به گونه ها اجازه دهد که همنوعان را شناسایی کنند. در میان پرندگان مگس مرغ، گلوبند معمولاً تنها در نرها یافت می شود. در موارد نادری که در ماده ها یافت می شوند، به نظر می رسد که در درجه نخست برای نشان دادن تهدید استفاده می شوند.
مگس مرغ های جوان که پس از پریدن باید برای تغذیه در قلمرو بالغان نفوذ کنند، همگی بدون گلوبند هستند. این ممکن است کمک کند که آنها کمتر دیده شوند یا توسط پرندگان بالغ کمتر تهدید شوند.

معنی کلمه گلوبند در ویکی واژه

گردن بند، سینه - ریز.
دستمال گردن.

جملاتی از کاربرد کلمه گلوبند

روانه کن بر فرزند خود گلوبندش خلاص کن ز الم قلب آرزومندش
وقت مانند گلوبند بود، پروین چو شود پاره، پراکنده شود گوهر
به یادگار بدش از خدجیه یک چندی گزیده مرسله قیمتی گلوبندی
برخیز لاله بند گلوبند خود بتاب آورده ام به دیده گهرهای سفته را
چو شیر ژیان جست از افراز تخت گرفتش گلوبند و بفشارد سخت
یاره و طوق زر من بفروخت خود گلوبند ز سیم و زر کرد
بود هر گوهری را با تو پیوند گه انگشتر شوی، گاهی گلوبند