گلند

معنی کلمه گلند در لغت نامه دهخدا

گلند. [ گ َ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فندرسک بخش رامیان شهرستان گرگان واقع در 12000گزی باختر رامیان ، کنار راه شوسه رامیان به گرگان. هوای آن معتدل و دارای 240 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن برنج ، غلات ، توتون ، سیگار و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایعدستی زنان بافتن شال ، کرباس و پارچه های ابریشمی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

جملاتی از کاربرد کلمه گلند

بخوبی گرچه از گل عار دارند گلند ار از چه با خود خار دارند
یکی گوید امان ای وای پشتم یکی گوید گلندام آه کشتم
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به نیوانگلند رولوشن، پادوا، باشگاه فوتبال نیویورک رد بولز، باشگاه فوتبال اسپورتینگ کانزاس‌سیتی، و باشگاه فوتبال لس‌آنجلس گلکسی اشاره کرد.
در سال ۲۰۱۶، در طی مسابقه ای بین آردی کساشیان، کارمند شهر گلندیل و لورا فریدمن، عضو شورای گلندیل، برای کسب کرسی مجلس ۴۳ ام، مبارزات انتخاباتی کاساخیان با تهدیدات و انتقادات زیادی بر اساس قومیت نامزد مواجه شد. پس از دریافت تماس تلفنی که امنیت کارمندان و داوطلبان را تهدید می‌کند، دفتر کساخیان در یک مرحله از کارزار تخلیه شد.
از هرچه خوب روی و گلندام و سروقد ما را، اشارتی ز دو ابروی یار بس
برو ای یار دلارام برو برو ای یار گلندام برو
کانک زیر گنبد نیلوفری دارد وطن از گلندامی ندارد چاره و ما از گلی
چو آن مهوش نمیارم پریروئی بزیبائی چو آن لعبت نمی بینم گلندامی بطنّازی
آنرا که سرو و گل بنظر جلوه میکند هرگز ندیده سرو گلندام سیمتن
بر سرو قامتان گلندام کوی تست بر سرو صوت قمری وگلبانگ سارها
گر بر آن نشکفته گلها، شب فلک نگریست خون صبح خاک آن گلندامان، گلابش از چه بود؟!
آنکس که شود کشته ز تیغ تو گلندام کارش بود از جمله عشاق تو بر کام