معنی کلمه گلعذار در لغت نامه دهخدا
همه ساله روشن بهاران بدی
گلان چون رخ گلعذاران بدی.فردوسی.منادی میکرن شهر و به شهرو
وفای گلعذاران هفته ای بی.باباطاهر.به هر حمله شمال اکنون بریزد
گنه ناکرده خون گلعذاری.ناصرخسرو.جوانی دید سروقد، ماه خد، گلعذار، آفتاب رخسار. ( سندبادنامه ص 104 ).
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس.حافظ.کنار آب رکناباد و طبع شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش.حافظ.